عشق ناگهانی پارت۱ (قبل شروع بگم فقط روز های فرد پارت میزا
عشق ناگهانی پارت۱ (قبل شروع بگم فقط روز های فرد پارت میزارم مگر مناسبتی باشع کادو بدم)
با صدای زنگ ساعتش از خواب بلند شد یه روز افتضاح دیگه واقعا امیدی به زندگی نداشت پاشد رفت پایین یه صبحونه ای برای خودش درست کرد و خورد وسایلش رو جمع کرد و به سمت دانشگاه راه افتاد. رسید به مدرسه و اولین کسی که دید تنها و بهترین دوستش بود
کوک: سلام پسر
جیمین: سلام خوبی
کوک: ممنون تو اوکیی
جیمین: هعییی چی بگم
کوک: میدونم منظورت چیه ولی نترس من باهاتم پسر
جیمین: ممنونم رفیق ای کاش خودم دست و پای مراقبت از خودمو داشتم
ویو کوک
میخواستم چیزی یگم که زنگ خورد راستش پدر من و پدر جیمین باهم دوستنو پدر جیمین ازم خواست چهار چشمی جیمین و بپام داشتیم میرفتیم سر کلاس که یهو
جیمین خورد زمین
کوک:مراقب باش پسر
جیمین:😊
کوک:بیا بریم تا استاد مارو...
جیمین:عههه کوک
کوک:دعوا نکرده
جیمین: اها
کوک: منحرف
ببخشید کم بود. شرایط پارت بعد: ۵کامنت
با صدای زنگ ساعتش از خواب بلند شد یه روز افتضاح دیگه واقعا امیدی به زندگی نداشت پاشد رفت پایین یه صبحونه ای برای خودش درست کرد و خورد وسایلش رو جمع کرد و به سمت دانشگاه راه افتاد. رسید به مدرسه و اولین کسی که دید تنها و بهترین دوستش بود
کوک: سلام پسر
جیمین: سلام خوبی
کوک: ممنون تو اوکیی
جیمین: هعییی چی بگم
کوک: میدونم منظورت چیه ولی نترس من باهاتم پسر
جیمین: ممنونم رفیق ای کاش خودم دست و پای مراقبت از خودمو داشتم
ویو کوک
میخواستم چیزی یگم که زنگ خورد راستش پدر من و پدر جیمین باهم دوستنو پدر جیمین ازم خواست چهار چشمی جیمین و بپام داشتیم میرفتیم سر کلاس که یهو
جیمین خورد زمین
کوک:مراقب باش پسر
جیمین:😊
کوک:بیا بریم تا استاد مارو...
جیمین:عههه کوک
کوک:دعوا نکرده
جیمین: اها
کوک: منحرف
ببخشید کم بود. شرایط پارت بعد: ۵کامنت
۱.۰k
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.