پارت ۵
ویو ات
رفتیم تو ماشین نشستیم و تو راه بودیم که نگاه های سنگینیو حس کردم چرا داشت نگام میکرد
ویو جونگکوک
دختر کیوتی بود داشتم نگاش میکردم که اونم نگام کرد
ویو ات
رسیدیم به خونش ولی خونه نبود که عمارت بود چه عمارت قشنگی بود معلومه پولداره
_اجوما(داد)
علامت اجوما از این به بعد$
$بله پسرم
_اتاقشو بهش نشون بده و کاراشو بگو(اشاره به ات)
$باشه پسرم
$بیا دنبالم عزیزم
چشم
(رفتن اشپز خونه)
$دهترم کاره تو کارای شخصی اربابو انجام بدی
باشه میشه اتاقمو نشون بدی بهم
$باشه بیا دنبالم
(رفت اتاق اتو بهش نشون داد)
$بیا دخترم چیزی لازم داشتی بهم بگو
ممنون باشه
رفتیم تو ماشین نشستیم و تو راه بودیم که نگاه های سنگینیو حس کردم چرا داشت نگام میکرد
ویو جونگکوک
دختر کیوتی بود داشتم نگاش میکردم که اونم نگام کرد
ویو ات
رسیدیم به خونش ولی خونه نبود که عمارت بود چه عمارت قشنگی بود معلومه پولداره
_اجوما(داد)
علامت اجوما از این به بعد$
$بله پسرم
_اتاقشو بهش نشون بده و کاراشو بگو(اشاره به ات)
$باشه پسرم
$بیا دنبالم عزیزم
چشم
(رفتن اشپز خونه)
$دهترم کاره تو کارای شخصی اربابو انجام بدی
باشه میشه اتاقمو نشون بدی بهم
$باشه بیا دنبالم
(رفت اتاق اتو بهش نشون داد)
$بیا دخترم چیزی لازم داشتی بهم بگو
ممنون باشه
۴۸۰
۳۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.