پارت۱۹
دیگه نخواست حتی یه لحظه هم تعقل کنه ماشینشو روشن کرد و بازهم مسیر طی شده رو برگشت خونه ماشینو پارک کرد و آروم درو باز کرد، دخترک اونقدر خوابش عمیق بود که انگار نه انگار چند بار مسیری رو رفت و برگشت بغلش کرد و آروم آروم بردش توی خونه سریعا به سمت اتاق خوابش رفت که انگار لباس ها و وسایل اون دختر بهترین دیزاینر اونجا بودن پتو رو به آرومی روش کشید و به سمت در اتاق رفت خواست بازهم لمسش کن
۷۶۲
۱۰ دی ۱۴۰۳