دریای طوفانی🌊پارت۱۰
من توهمین فکرا بودم وداشتم به جیسو هم نگا میکردم
که یهو نوارقلبش داشت صاف میشد
خیلی سریع دوییدم یه بارم بدجور خوردم زمین تاخودمو به پرستارودکتر برسونم
وقتی رسیدم نفس نفس میزدم
جیمین:د...ک..تر ضربان قلبش .....داره صاف میشه.. محض رضای خدایه کاری کن
خیلی زود رفتیم بخشی که جیسو توش بود
دکتر:پرستارا لطفا درو ببندید
جیمین:بزارید بیام تو.....خواهش میکنم..
یکی ازپرستارا:ببخشید ....مانمیتونیم اجازه بدیم بیای تو
دکترلباس جیسورو درآورد تا بهش شک بدن
دکتر:دستگاه شکو بدین به من
پرستار:بفرمایید
بعدچندثانیه دوباره برگشت به حالت عادی ولی نه اینکه به هوش بیاد
دکتر وپرستاراش اومدن بیرون
دکتر:حواست بهش باشه....الان اصلا تو شرایط خوبی نیست
جیمین:باشه...... اما دقیقا منظورتون ازشرایطش چیه... مگه چیشده!؟
دکتر:خب......راس..ت..ش
ادامه داره.............
پارت بعدی شرط داره
۵کامنت
۶لایک
که یهو نوارقلبش داشت صاف میشد
خیلی سریع دوییدم یه بارم بدجور خوردم زمین تاخودمو به پرستارودکتر برسونم
وقتی رسیدم نفس نفس میزدم
جیمین:د...ک..تر ضربان قلبش .....داره صاف میشه.. محض رضای خدایه کاری کن
خیلی زود رفتیم بخشی که جیسو توش بود
دکتر:پرستارا لطفا درو ببندید
جیمین:بزارید بیام تو.....خواهش میکنم..
یکی ازپرستارا:ببخشید ....مانمیتونیم اجازه بدیم بیای تو
دکترلباس جیسورو درآورد تا بهش شک بدن
دکتر:دستگاه شکو بدین به من
پرستار:بفرمایید
بعدچندثانیه دوباره برگشت به حالت عادی ولی نه اینکه به هوش بیاد
دکتر وپرستاراش اومدن بیرون
دکتر:حواست بهش باشه....الان اصلا تو شرایط خوبی نیست
جیمین:باشه...... اما دقیقا منظورتون ازشرایطش چیه... مگه چیشده!؟
دکتر:خب......راس..ت..ش
ادامه داره.............
پارت بعدی شرط داره
۵کامنت
۶لایک
۶.۴k
۲۷ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.