زندگی بی تو
زندگی بی تو
پارت : ²²
صدرا : رسیدیم
دیانا عا اینجاست
صدرا: آره
دیانا یه عمارت بزرگ بود رفتیم تو به سهیل داداش صدرا و زند داداشش ساناز سلام کردیم
صدرا : این عمارت رو دوتایی گرفتیم ولی سهیل بهم پول نصفشم دادمبه سهیل
دیانا : آها.......یهو صدای زنگ در امد در باز شد ارسلان رو دیدم پشمام ریخته بود
ارسلان : دوستمسهیل زنگ زد گفت امروز پارتیگرفته منم قبول کردمو رفتم آنجا
دیانا : سریع دویدم سمت اتاق صدرا پشت سرم امد
صدرا : چی شدههههه
دیانا : صدرا این ارسلانه همونی ک آمدی در خونمون خو بعد الان چی کار کنم من و با تو میبینه .....باعجله
صدرا : باش باش آروم باش میگیم منو ت رلیم با توهمکاری نداره
دیانا : باشه ای گفتم رفتیم پایین دست صدرا رو محکمفشار دادم آهنگا پلی شد و همه داشتم میرقصیدن
صدرا : امشب برای دیانا برنامه داشتم میخواستم حس واقعیم رو بهش بگم......دیانا پاشو برقصیم وسط خللی شد
دیانا : باشه بریم
صدرا: داشتیم میرصیدیم ویسی که گرفته بودم پلی شد
سلام دیانا ی عزیزم...
میخوام بگم ما ¹² ساله باهم رفیقیم....
ولی میدونی من حسم بهت فرق داشت...
دیانا من عاشقت شدم.....
خیلی وقته اینو میخوام بات بگم.....
تا آخر عمرم کنارم میمونی؟.....
جلوش با حلقه زانو زدم .
دیانا: با گوش دادن ویس و حلقه ی صدرا خیلی حس عجیبی داشتم یعنی ¹² ساله.....
بگذریم دستمرو بردم جلو حلقه رو کرد تو دستم خیل حس خوبی بود بغلش کردم
ولی منم خیلی دوسش داشتمخشمرو تو چشای ارسلان حس میکردم بع ویس صدرا اهنگ تتلو بخش شد :
عمرم....
یکی یدونم....
بدو عمرا ...
من تورو با کسی یکی بدونم....
کلا انگار باهمه فقدر داری .....
خو من میدونی قدرتو میدونم...❤
ارسلان: داشتم پا میشدمکه سهیل گرفت منو .........
خماری خش بگذره 😂😂
پارت خیلی تولانی بود 😩
پارت : ²²
صدرا : رسیدیم
دیانا عا اینجاست
صدرا: آره
دیانا یه عمارت بزرگ بود رفتیم تو به سهیل داداش صدرا و زند داداشش ساناز سلام کردیم
صدرا : این عمارت رو دوتایی گرفتیم ولی سهیل بهم پول نصفشم دادمبه سهیل
دیانا : آها.......یهو صدای زنگ در امد در باز شد ارسلان رو دیدم پشمام ریخته بود
ارسلان : دوستمسهیل زنگ زد گفت امروز پارتیگرفته منم قبول کردمو رفتم آنجا
دیانا : سریع دویدم سمت اتاق صدرا پشت سرم امد
صدرا : چی شدههههه
دیانا : صدرا این ارسلانه همونی ک آمدی در خونمون خو بعد الان چی کار کنم من و با تو میبینه .....باعجله
صدرا : باش باش آروم باش میگیم منو ت رلیم با توهمکاری نداره
دیانا : باشه ای گفتم رفتیم پایین دست صدرا رو محکمفشار دادم آهنگا پلی شد و همه داشتم میرقصیدن
صدرا : امشب برای دیانا برنامه داشتم میخواستم حس واقعیم رو بهش بگم......دیانا پاشو برقصیم وسط خللی شد
دیانا : باشه بریم
صدرا: داشتیم میرصیدیم ویسی که گرفته بودم پلی شد
سلام دیانا ی عزیزم...
میخوام بگم ما ¹² ساله باهم رفیقیم....
ولی میدونی من حسم بهت فرق داشت...
دیانا من عاشقت شدم.....
خیلی وقته اینو میخوام بات بگم.....
تا آخر عمرم کنارم میمونی؟.....
جلوش با حلقه زانو زدم .
دیانا: با گوش دادن ویس و حلقه ی صدرا خیلی حس عجیبی داشتم یعنی ¹² ساله.....
بگذریم دستمرو بردم جلو حلقه رو کرد تو دستم خیل حس خوبی بود بغلش کردم
ولی منم خیلی دوسش داشتمخشمرو تو چشای ارسلان حس میکردم بع ویس صدرا اهنگ تتلو بخش شد :
عمرم....
یکی یدونم....
بدو عمرا ...
من تورو با کسی یکی بدونم....
کلا انگار باهمه فقدر داری .....
خو من میدونی قدرتو میدونم...❤
ارسلان: داشتم پا میشدمکه سهیل گرفت منو .........
خماری خش بگذره 😂😂
پارت خیلی تولانی بود 😩
۸.۱k
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.