ازدواج اجباری 7
پایان فلش بک
+من متوجه ی حرفات نمیشممم
_نشومت میدم
موهای ا/ت میکشه و میندازتش وسط خونه
ویو ا/ت
آنقدر بدنم کشیده شده بود میسوخت که دیدم با کمر بند اومد سمتم
×نه نه نه خواهش میکنم (با بقض و التماس)
کوک یه گچ داد بهم
_فرشو بزن کنار
+ب..برای چی؟
_بزنننن کناررررر (داد)
×چ.....چشم
روی زمین پر چوب خط بود
_با هر زربه یه چوب خط میکشی
_بشمار
+یک
+دو
+سه
...
+پنجاه و نه
+شصت اههههههه
ا/ت به گریه کردن میوفته
کوک با کاتر میره سمت ا/ت
+نه نهههه اجوماااااا(داد)
=پسرم تروخدا نه ..لطفا
_اجوما یه پارچ آب یخ بیار بدوووو
=و...ولی
_برووو(داد)
ویو ا/ت
یعنی میخواست چی کار بکنه؟؟؟؟
پارچه یخو ریخت رو کله تنم
و رفت وقتی دیدن دور شد همونجوری که بی جون بودم از جام بلند شدم نشستم
اجوما دوید سمتم
=دخترم ببخشید(بقض)
+اییی اجوما درد دارم ...
=بیا برین حموم تو وان آب گرم بشین
نمیتونستم راه برم
=لینا و میا(دستیار اجوما)
اومدن سمتم بلندم کردن بردن
+چ..چرا اون اینکارو کرد
=ببین دخترم این دوتاشو میبینی؟
+لینا و میا؟
=بله اونا هم مثل تو بودن اوایل که.....
ادامه دارد
خوشگلا فعلا شرط نداریم حال کنین🤍🍥
+من متوجه ی حرفات نمیشممم
_نشومت میدم
موهای ا/ت میکشه و میندازتش وسط خونه
ویو ا/ت
آنقدر بدنم کشیده شده بود میسوخت که دیدم با کمر بند اومد سمتم
×نه نه نه خواهش میکنم (با بقض و التماس)
کوک یه گچ داد بهم
_فرشو بزن کنار
+ب..برای چی؟
_بزنننن کناررررر (داد)
×چ.....چشم
روی زمین پر چوب خط بود
_با هر زربه یه چوب خط میکشی
_بشمار
+یک
+دو
+سه
...
+پنجاه و نه
+شصت اههههههه
ا/ت به گریه کردن میوفته
کوک با کاتر میره سمت ا/ت
+نه نهههه اجوماااااا(داد)
=پسرم تروخدا نه ..لطفا
_اجوما یه پارچ آب یخ بیار بدوووو
=و...ولی
_برووو(داد)
ویو ا/ت
یعنی میخواست چی کار بکنه؟؟؟؟
پارچه یخو ریخت رو کله تنم
و رفت وقتی دیدن دور شد همونجوری که بی جون بودم از جام بلند شدم نشستم
اجوما دوید سمتم
=دخترم ببخشید(بقض)
+اییی اجوما درد دارم ...
=بیا برین حموم تو وان آب گرم بشین
نمیتونستم راه برم
=لینا و میا(دستیار اجوما)
اومدن سمتم بلندم کردن بردن
+چ..چرا اون اینکارو کرد
=ببین دخترم این دوتاشو میبینی؟
+لینا و میا؟
=بله اونا هم مثل تو بودن اوایل که.....
ادامه دارد
خوشگلا فعلا شرط نداریم حال کنین🤍🍥
۱۳.۵k
۰۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.