توکیو رونجرز در ایران (پارت 3)
مایکی که همون اول رید تو خودش
سانزو:خرس گنده.خاک زیر اقیانوس اطلس تو سرت.
*ی ترقه ترکید
سانزو:جیغغغغغغغغغغغغغغ
وهمه گرخیدن.
رسیدیم خونی ا/ت.
همه با کو... باسر رفتن تو
ایزانا:ا/ت ت. نمیای
ا/ت : نه من میرم بیرون یکم بگردم
مایکی : میمیریااااا.
ا/ت: تویکی نگران من نباش
ساعت 2 شب برگشتم.
دیدم همه بیدارن.
ا/ت:شما چرا هنوز نگپیدین؟
دراکن: با این سرو صدا؟ حتما.
ا/ت: دلتو صابون نزن اینا تا ساعت 5 ادامه دارن.
اینوپی:نههههههههههههه
ا/ت:هعب. سانزو از اون قرصای خواب آورت بهمون بده ببینم.
سانزو:بخوری میمیریااا
میتسویا:جون مادرت بدهههههههه.
و همه از قرصا ی سانزو خوردن خوابیدن تا 2 ظهر فردا (چه زود بیدار شدن)
ا/ت نگا کرد دید شپش تو یخچال پر نمیزنه .کیساکی زو فرستاد سر کوچه تخم مرغ و گوجه و سبزی بگیره.
خلاصه ی املت خفن براشون درست کرد.
دراکن: اینچیه؟
کازوتورا:شبیه استفراغ مایکیه.
پاه چین یه لغمه خورد.
چشماش برق زد
پاه: این چه محبت الهیه؟
مایکی هم خورد
مایکی:شتتتتتت.چقد خوبه.
و همه عاشقش شدن.
*پرش زمانی
وای چقد گشنمه
چیفویو:میشه بازم از اون چیزا برامون درست کنی؟
ا/ت:دیگه گوجه نداریم.
رفتم کارت کوکو رو دزدیم که برم خرید کنم.
کوکو:هوی ا/ت
ا/ت: چته؟
کوکو:کارتمو رد کن بیاد.
ا/ت:برا شکمت میخوام ببرمش.
کوکو:غلت کردی. بدش ببینم.
ا/ت :باشه پس از گشنگی بمیر.
کوکو: خیلی خب ولی فقط بخاطر شکمم. تازه باهات میام.
ا/ت:باوشه. ولی ایران پر از پسرای گنده گوز سوسوله که بهتره باهاشون حرف نزنی.
کوکو:حله
رفتیم جانبو
دوتا سبد پر کردم
کوکو:چه خبرته
یه پسره ما رو دید
پسره:این چه طرز صحبت کردن با یه خانمه ک*ص ک*ش
کوکو از ا/ت پرسید
کوکو: این از اون گنده گوز سوسولاست که گفتی؟
ا/ت : نه این از اون گنده گوزاست که تتو یاغی میزنن.
پسره آروم از اونجا دور شد(عزیزم خجالت کشید)
تقریبا دو تومن خرید کردیم
برگشتیم خونه
دیدم زدن صدا سیما.
سانزو:خرس گنده.خاک زیر اقیانوس اطلس تو سرت.
*ی ترقه ترکید
سانزو:جیغغغغغغغغغغغغغغ
وهمه گرخیدن.
رسیدیم خونی ا/ت.
همه با کو... باسر رفتن تو
ایزانا:ا/ت ت. نمیای
ا/ت : نه من میرم بیرون یکم بگردم
مایکی : میمیریااااا.
ا/ت: تویکی نگران من نباش
ساعت 2 شب برگشتم.
دیدم همه بیدارن.
ا/ت:شما چرا هنوز نگپیدین؟
دراکن: با این سرو صدا؟ حتما.
ا/ت: دلتو صابون نزن اینا تا ساعت 5 ادامه دارن.
اینوپی:نههههههههههههه
ا/ت:هعب. سانزو از اون قرصای خواب آورت بهمون بده ببینم.
سانزو:بخوری میمیریااا
میتسویا:جون مادرت بدهههههههه.
و همه از قرصا ی سانزو خوردن خوابیدن تا 2 ظهر فردا (چه زود بیدار شدن)
ا/ت نگا کرد دید شپش تو یخچال پر نمیزنه .کیساکی زو فرستاد سر کوچه تخم مرغ و گوجه و سبزی بگیره.
خلاصه ی املت خفن براشون درست کرد.
دراکن: اینچیه؟
کازوتورا:شبیه استفراغ مایکیه.
پاه چین یه لغمه خورد.
چشماش برق زد
پاه: این چه محبت الهیه؟
مایکی هم خورد
مایکی:شتتتتتت.چقد خوبه.
و همه عاشقش شدن.
*پرش زمانی
وای چقد گشنمه
چیفویو:میشه بازم از اون چیزا برامون درست کنی؟
ا/ت:دیگه گوجه نداریم.
رفتم کارت کوکو رو دزدیم که برم خرید کنم.
کوکو:هوی ا/ت
ا/ت: چته؟
کوکو:کارتمو رد کن بیاد.
ا/ت:برا شکمت میخوام ببرمش.
کوکو:غلت کردی. بدش ببینم.
ا/ت :باشه پس از گشنگی بمیر.
کوکو: خیلی خب ولی فقط بخاطر شکمم. تازه باهات میام.
ا/ت:باوشه. ولی ایران پر از پسرای گنده گوز سوسوله که بهتره باهاشون حرف نزنی.
کوکو:حله
رفتیم جانبو
دوتا سبد پر کردم
کوکو:چه خبرته
یه پسره ما رو دید
پسره:این چه طرز صحبت کردن با یه خانمه ک*ص ک*ش
کوکو از ا/ت پرسید
کوکو: این از اون گنده گوز سوسولاست که گفتی؟
ا/ت : نه این از اون گنده گوزاست که تتو یاغی میزنن.
پسره آروم از اونجا دور شد(عزیزم خجالت کشید)
تقریبا دو تومن خرید کردیم
برگشتیم خونه
دیدم زدن صدا سیما.
۷.۲k
۱۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.