قسمت ۴
که...
تلفن بابام زنگ خورد رفتم پایین تا جواب بدم .
الو ...
:آقای مین هستن؟
الان رفتن حمام اومدن میگم باهاتون تماس بگیرن
:آها ممنون
"این زنه کی بود؟ شاید همکارشه . مهم نیست"
بابااااااااا
:بله
گوشیت زنگ خورد یه خانم بود گفت باهاتون کار داره بهش زنگ بزنید
:آها باش
"امروز قرار بود برم خونه مامانم کیف کوچولومو برداشتم و شونه،تینت،دفترم که توش رمانمو مینویسم،کارتم،دو دست لباس؛گذاشتم لباسام هم پوشیدم "
بابا
:بله (داره موهاشو خشک میکنه )
من آماده ام بریم؟
:کجا؟
خونه مامان
:آها برو پیش ماشین دارم میام
"سوار ماشین شدم چند مین بعد بابام اومد سوار ماشین شدم و رفتم بابام زود رفت ولی من هرچی در میزدم درو باز نمیکرد رفتم مغازه بغل خونه مامان تا به مامانم زنگ بزنم "
که...
ببخشید اگه کم نوشتم تو ماشینم نمیتونم زیاد بنویسم
چطوره؟؟؟
تلفن بابام زنگ خورد رفتم پایین تا جواب بدم .
الو ...
:آقای مین هستن؟
الان رفتن حمام اومدن میگم باهاتون تماس بگیرن
:آها ممنون
"این زنه کی بود؟ شاید همکارشه . مهم نیست"
بابااااااااا
:بله
گوشیت زنگ خورد یه خانم بود گفت باهاتون کار داره بهش زنگ بزنید
:آها باش
"امروز قرار بود برم خونه مامانم کیف کوچولومو برداشتم و شونه،تینت،دفترم که توش رمانمو مینویسم،کارتم،دو دست لباس؛گذاشتم لباسام هم پوشیدم "
بابا
:بله (داره موهاشو خشک میکنه )
من آماده ام بریم؟
:کجا؟
خونه مامان
:آها برو پیش ماشین دارم میام
"سوار ماشین شدم چند مین بعد بابام اومد سوار ماشین شدم و رفتم بابام زود رفت ولی من هرچی در میزدم درو باز نمیکرد رفتم مغازه بغل خونه مامان تا به مامانم زنگ بزنم "
که...
ببخشید اگه کم نوشتم تو ماشینم نمیتونم زیاد بنویسم
چطوره؟؟؟
۲.۶k
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.