سناریو
#سناریو
#درخواستی
*سناریو*
* وقتی به عنوان خواهر ۱۳ سالشون میری بار و ساعت ۳ شب برمیگردی بعد لباست هم خیلی بازه*
بنگچان: به چه حقی تو این سن با این لباس رفتی بار (داد)
لینو: چه غلطی کردی (داد)
چانگبین: باید تنبیه بشی *بازوش رو دور گردنت حلقه میکنه و خلاصه یه سلامی به مرگ میکنی و برمیگردی*( چیه ، توقع از اون کارا که ندارید😔)
هیونجین: اگه قول بدی آخرین بارت باشه به مامان و بابا نمیگم
هان: *نگاه تاسفبار*
فلیکس: *ازت دلیل اینکه چرا رفتی بار اونم با همچین لباسی رو میپرسه*
سونگمین: برات متاسفم ، اگه دیگه بهت خوراکی دادم...
جونگین: داشت میرفت که به مامان باباتون بگه که جلوش رو گرفتی
ا.ت: توروخدا بهشون نگو ، هرکاری بگی میکنم
جونگین:قبوله ، تا یه ماه باید هرچی میخوام رو برام بخری و حمل کنی...
ببخشید طول کشید ( سرم خیلی شلوغ بود😔)، اون پست قبلی رو به عنوان یه تکپارتی در نظر بگیرید ، این همون سناریو درخواستیه
#درخواستی
*سناریو*
* وقتی به عنوان خواهر ۱۳ سالشون میری بار و ساعت ۳ شب برمیگردی بعد لباست هم خیلی بازه*
بنگچان: به چه حقی تو این سن با این لباس رفتی بار (داد)
لینو: چه غلطی کردی (داد)
چانگبین: باید تنبیه بشی *بازوش رو دور گردنت حلقه میکنه و خلاصه یه سلامی به مرگ میکنی و برمیگردی*( چیه ، توقع از اون کارا که ندارید😔)
هیونجین: اگه قول بدی آخرین بارت باشه به مامان و بابا نمیگم
هان: *نگاه تاسفبار*
فلیکس: *ازت دلیل اینکه چرا رفتی بار اونم با همچین لباسی رو میپرسه*
سونگمین: برات متاسفم ، اگه دیگه بهت خوراکی دادم...
جونگین: داشت میرفت که به مامان باباتون بگه که جلوش رو گرفتی
ا.ت: توروخدا بهشون نگو ، هرکاری بگی میکنم
جونگین:قبوله ، تا یه ماه باید هرچی میخوام رو برام بخری و حمل کنی...
ببخشید طول کشید ( سرم خیلی شلوغ بود😔)، اون پست قبلی رو به عنوان یه تکپارتی در نظر بگیرید ، این همون سناریو درخواستیه
۶.۵k
۱۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.