پارت۴۶
اونا استراحتشونو کردن که من لباسمو عوض کردمو باهاشون رفتم سوار ماشینش شدمو رفتیم به سمت خونش
وقتی پیاده شدم خونه دارکی دیدم واردش شدیمو به من گفت از همین حالا شروع کن
-چیکار کنم؟
-نگهبانی
-چی؟
-سالن دوربین هایه اصلی بالاعه برو اونجا و تا صبح نگهبانی میدی صبح یه چی میخوریو به کار ها نظارت میکنی
-نمیترسی بزنم همه سیستم هاتو به دشمنات بدم ؟
-کورش رو میشناسی؟
-نه کی هستن؟
-بزرگ ترین دشمن من میخوام سر از کاراش در بیاری هرچی در موردش پیدا کردی وارد پروندش میکنی فهمیدی؟
-بله ارباب
-افرین حالا برو طبقه بالا
-چشم
ایوووووووللللل خدایا مرسییییی دمم گرمممممم اهااااا ایوللللل
رفتم بالا یه عالمه سیستم بود خونه کورش محل کارش همه چیزش
-پشمامممم
همه چیو زیر نظر داشتم که سعید زنگ میزنه گوشیم و گوشیه من سایلنت بود که کسی نفهمه
-کجایی رها
-فعلا تو شهر میگردم حالم خوب نیست
-خیل خب ولی من الان تو خونه کورشم
-عع واقعا کجایی؟
-دم در ورودی
-اوکی ولی میخوای چیکار کنی
- باید متوجه همه چی بشم
-من برم خدافظ خبرشو بهم بده
-برو خدافظ باشه
هدست تو گوشم بود برای اینکه صداهاشونو بشنوم
-ارباب
-بنال چی میخوای
شروع کردم ظبط کردن
-ببین واست خبر دارم باقلوا
-چی میخوای بگی
-رها رو پیداش کردم
-پیداش کردی؟
-چی شد کجاست
-اول مشتلق
-بگو ببینم
-خیلی اتفاقی وقتی پلیسا افتادن دنبالم وارد یه خونه شدم که صاحب خونش خیلی شبیه اون عکسی بود که برام فرستاده بودید برا همین سعی کردم ادای اینکه دارم با تلفن حرف میزنم رو در بیارم و اسم شما رو گفتم و اون واکنش نشون داد من جسارتا خودمو برادر شما نام بردم و ......
پس بگو بی وجدانا گفتم قضیه بو داره تو اشغال برا چی منو فروختی که الان دنبالم بگردی
-پس دنبال انتقام از منه؟
-اره
-میدونستم زنگ بزن بهش تا ادمام هکش کنن جاشو بفهمم
-چشم
گوشیمو نگاه کردم که دیدم داره زنگ میزنه جواب ندادم فعلا نباید خبر دار بشن من کجام
-چرا جواب نمیده پس
-نمیدونم آقا حتما مشکلی براش به وجود اومده
-غلط کردییییی انقدر زنگ بزنن تا جواب بده فهمیدییی(عربده)
-چشم ارباب
کور خوندین حالا حالا ها مونده تا جواب بدم
وقتی پیاده شدم خونه دارکی دیدم واردش شدیمو به من گفت از همین حالا شروع کن
-چیکار کنم؟
-نگهبانی
-چی؟
-سالن دوربین هایه اصلی بالاعه برو اونجا و تا صبح نگهبانی میدی صبح یه چی میخوریو به کار ها نظارت میکنی
-نمیترسی بزنم همه سیستم هاتو به دشمنات بدم ؟
-کورش رو میشناسی؟
-نه کی هستن؟
-بزرگ ترین دشمن من میخوام سر از کاراش در بیاری هرچی در موردش پیدا کردی وارد پروندش میکنی فهمیدی؟
-بله ارباب
-افرین حالا برو طبقه بالا
-چشم
ایوووووووللللل خدایا مرسییییی دمم گرمممممم اهااااا ایوللللل
رفتم بالا یه عالمه سیستم بود خونه کورش محل کارش همه چیزش
-پشمامممم
همه چیو زیر نظر داشتم که سعید زنگ میزنه گوشیم و گوشیه من سایلنت بود که کسی نفهمه
-کجایی رها
-فعلا تو شهر میگردم حالم خوب نیست
-خیل خب ولی من الان تو خونه کورشم
-عع واقعا کجایی؟
-دم در ورودی
-اوکی ولی میخوای چیکار کنی
- باید متوجه همه چی بشم
-من برم خدافظ خبرشو بهم بده
-برو خدافظ باشه
هدست تو گوشم بود برای اینکه صداهاشونو بشنوم
-ارباب
-بنال چی میخوای
شروع کردم ظبط کردن
-ببین واست خبر دارم باقلوا
-چی میخوای بگی
-رها رو پیداش کردم
-پیداش کردی؟
-چی شد کجاست
-اول مشتلق
-بگو ببینم
-خیلی اتفاقی وقتی پلیسا افتادن دنبالم وارد یه خونه شدم که صاحب خونش خیلی شبیه اون عکسی بود که برام فرستاده بودید برا همین سعی کردم ادای اینکه دارم با تلفن حرف میزنم رو در بیارم و اسم شما رو گفتم و اون واکنش نشون داد من جسارتا خودمو برادر شما نام بردم و ......
پس بگو بی وجدانا گفتم قضیه بو داره تو اشغال برا چی منو فروختی که الان دنبالم بگردی
-پس دنبال انتقام از منه؟
-اره
-میدونستم زنگ بزن بهش تا ادمام هکش کنن جاشو بفهمم
-چشم
گوشیمو نگاه کردم که دیدم داره زنگ میزنه جواب ندادم فعلا نباید خبر دار بشن من کجام
-چرا جواب نمیده پس
-نمیدونم آقا حتما مشکلی براش به وجود اومده
-غلط کردییییی انقدر زنگ بزنن تا جواب بده فهمیدییی(عربده)
-چشم ارباب
کور خوندین حالا حالا ها مونده تا جواب بدم
۱.۹k
۰۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.