فیک جیمین مافیا من
پارت:8
که یهو تاب تکون خورد بالای سرم رو که نگاه کردم دیدم جیمین بالای سرمونه
+من جنتلمنم تا برسه به مغرور
چیزی نگفتم اومد و کنارم نشست
-اجوما میشه من بیام جای تو بشینم
+لازم نکرده جای من خوبه
-جای من خوب نیست
دستش رو دور کمرم حلقه کرد و منو بیشتر به خودش چسبوند
×والا من که از پسرم رفتار بدی میبینم
-اینجوری نبینش پیش شما موش میشه
+من جنتلمنم نه موش
اجوما که داشت به بحث کردن این دوتا میخندید گفت:
×تاب رو نگه دارین من توی خونه روی گاز غذا دارم
جیمین تاب رو نگه داشت و اجوما رفت تیو خونه
منم خواستم بلند شم برم که مچ دستمو گرفت و کشید که افتادم روش
-ولم کن میخام برم داخل
+ی دقیقه غرغر نکن همینجوری بمون
دیگه چیزی نگفتم سرمو گذاشتم روی سینش صدای ضربان قلبشو میشنیدم ی حس ارامش خواصی داشتم سرم رو بلند کردم و بهش نگاه کردم که لبش رو گذاشت روی لبم و شروع کرد به بوسیدن
و بعد براید استایل بغلم کرد و برد داخل خونه
-منو بزار زمین
حرفی نمیزد بردم تا توی اتاق خواب و گذاشتم روی تخت و گفت:
+میخامت
-نه
+چرا
-دلم نمیخاد
+نکنه بهم خیانت کردی
ات خندید و گفت:
-چرا داری چرت و پرت میگی تو توی این مدت کجا بودی ها میدونی من چه حالی بودم میدونی وقتی حامله شدم چقدر حالم بد بود
+ حامله؟چی داریی میگی
-من حامله بودن تو منو حامله کردی و فرداش منو ول کردی رفتی
جیمین داد زد و گفت:
+اجوما(با داد)
اجوما سریع اومد توی اتاق
×چی شده پسرم
+بچه من کجاست
......ادامه دارد
شرط پارت بعد
لایک:۵۰
کامنت:۳۵
#فیک #جیمین #بی_تی_اس
که یهو تاب تکون خورد بالای سرم رو که نگاه کردم دیدم جیمین بالای سرمونه
+من جنتلمنم تا برسه به مغرور
چیزی نگفتم اومد و کنارم نشست
-اجوما میشه من بیام جای تو بشینم
+لازم نکرده جای من خوبه
-جای من خوب نیست
دستش رو دور کمرم حلقه کرد و منو بیشتر به خودش چسبوند
×والا من که از پسرم رفتار بدی میبینم
-اینجوری نبینش پیش شما موش میشه
+من جنتلمنم نه موش
اجوما که داشت به بحث کردن این دوتا میخندید گفت:
×تاب رو نگه دارین من توی خونه روی گاز غذا دارم
جیمین تاب رو نگه داشت و اجوما رفت تیو خونه
منم خواستم بلند شم برم که مچ دستمو گرفت و کشید که افتادم روش
-ولم کن میخام برم داخل
+ی دقیقه غرغر نکن همینجوری بمون
دیگه چیزی نگفتم سرمو گذاشتم روی سینش صدای ضربان قلبشو میشنیدم ی حس ارامش خواصی داشتم سرم رو بلند کردم و بهش نگاه کردم که لبش رو گذاشت روی لبم و شروع کرد به بوسیدن
و بعد براید استایل بغلم کرد و برد داخل خونه
-منو بزار زمین
حرفی نمیزد بردم تا توی اتاق خواب و گذاشتم روی تخت و گفت:
+میخامت
-نه
+چرا
-دلم نمیخاد
+نکنه بهم خیانت کردی
ات خندید و گفت:
-چرا داری چرت و پرت میگی تو توی این مدت کجا بودی ها میدونی من چه حالی بودم میدونی وقتی حامله شدم چقدر حالم بد بود
+ حامله؟چی داریی میگی
-من حامله بودن تو منو حامله کردی و فرداش منو ول کردی رفتی
جیمین داد زد و گفت:
+اجوما(با داد)
اجوما سریع اومد توی اتاق
×چی شده پسرم
+بچه من کجاست
......ادامه دارد
شرط پارت بعد
لایک:۵۰
کامنت:۳۵
#فیک #جیمین #بی_تی_اس
۹۵.۴k
۲۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.