عاشق پسر عموم شدم پارت12
+چشم پدرر بزرگ
رفتم تو اتاق یه حموم 10مینی کردم اومدم بیرو یه ارایش لایت کردم
ویه استایل مشکی و دخترونه و جذاب زدم(عکسش اسلاید بعد) عطر معروفمم زدم رفتم پایین
نشستم روی میز متوجه شدم کوک هم لباساشو عوض کرده یه کت و شلوار مشکی پوشیده بود اوفف چقد جزاب شده بود
÷اووو ا.ت چه زیبا شدی
+مرسی زن عموی خوشملم (اخرشو با لحن بچه گونه و کیوت گفت که همه خندیدن)
+عه چی گفتم مگه
_انگار بچه های 4 ساله ای(خنده )
+نه بابا اصن خودتو تو اینه دیدی حداقل من بچه 4 سالم ولی تو عین خرگوشی (زبونشو در اورد)
_(خندش ماسید)اییی دختر(حرفش با حرف مادر ا.ت قط شد)
=دخترم کوک درست میگه تو بنظرم 20سالته هاا
+عه مامان چه ربطی داره
&اه عروس بزار هر طور دوس داره باشه
+اوخی پیدر بوزولگ ژزابم دوسیت میدالم(کیوت بچگونه حرفید)
/چرا تو فقط پدر بزرگتو اینجا جزاب میبینی مردای دیگه ای هم اینجا هستن
×برادر درست میگه ..... دیگه داره بهمون بر میخوره هااا(خنده)
همه: خندیدن
+(خنده)اوخی بهتون بر نخوره شما هم خیلی جزابید (پاشد گونه عمو و پدر وپدر بزرگو بوسید که کوک منتظر نگاش کرد ولی ا.ت نشست)
_یااا پس من چی
+ببخشید ولی من فقط جزابای این جمع رو بوسیدم (زبونشو در اورد)(داشتم عر میزدم کوک همبشه جزتبه اما برا تلافی اینطوری میگم)
_من اون زبونتو ...(حرفش دوباره با حرف پدربزرگ قط شد)
&خب تا این دو تا همو نخوردن بهتره که بریم
/×درسته
پاشدیم رفتیم حیاط پدر بزرگ و عمو پدر بایه ماشین رفتن گفتن برا من جا نیست پس مجبور شدم با کوک برم
اوفف ماشین زیبایی داشت تا حالا بهش توجه نکرده بودم مرسدس بنز مشکی بود منم عاشق ماشین بودم اونم مشکیش دیگه اوففف داشتم نگا میکردم که کوک گفت
_نمیخوای سوارشی(نیشخند)
+اوه چرا(سوارشدم راه افتادیم توی راه گفتم) میگم کوک عجب ماشینی جزاب و زیبای داری خدای عاشقش شدم واوو حتما مخ خیلیارو باهاش زدی
_(خنده) (یه دفعه جدی شد ویه طای ابرو شو بالا داد) صاحب ماشین چی اونم جزابه
+(وقت تلافی بود اون منو ازیت کرد منم اینطوری طلافی میکنم) نع من اینقد پسرای جزاب و هات تو پاریس دیدم که توهیچی نیستی در برابرشون (به وزوح رگ های گردنو دستش که رو فرمون بود رو میدیدم بخاطر همین وقت تیر اخر بود) تازه از وقتی برگشتم تنهاپسر جزابی که دیدم تهیونگ بود اوففف اون واقعن جزابه تایپ ایده المه
(کوک داشت از عصبانیت نفس نفس میزد با یه دستش کراواتشو شل کرد و گفت)
_پس که اینطور میشه بدونم پسر ایده ال این لیدی چیه(نیشخند عصبی)
+(باکمال پروی برای حرص دادن کوک هر چی حرف مزخرف بود و گفتم چون ازش عصبی بودم) +خب یه پسر چهار شونه که دستاش وگردنش رگ برجسته داشته باشه و سیکس پک تازه جزاب و هاتم باشه و خشنم باشه چون من از خشن بیشتر خوشم میاد.....اووو..تازه دوس دارم با مرد رویاهام توی حم*ام یه س*ک*س داشته باشم چون تو فیلما دیدم که خیلی حال میده و فک کنم اون مرد که همه این ها رو داشته باشه تهیونگه (نیشخند)(کوک یک دفعه تر مز کردو زدو کنار )_الان چه گوهی خوردی (عربده)
+هی حق نداری سر من داد بزنیییی(داد)
(کوک یه سیلی بهم زد که اشک تو چشمام جمع شد اینقد دستاش سنگین بود فکمو احساس نمیکردم)
_(انگشت اشارشو به نشونه تهدید بالا اورد زبونشو تو لپش فرو کرد بعد یه مکث کوتاه گفت
_اگ بفهمم دست یه پسر بهت خورده اول اونو بعدشم تورو خلاص میکنم
تازه انگار تنبیه دیشب برات کم بوده(نیشخند ) صب کن ببین چیکارت میکنم
+تو ..هق..یه عوضی..هق به تمام معنایی(گریه)
_فقط خفه شو تا همینجا جرت ندادم(داد)
+لعنتییی فکم درد میکنه خب(گریه)
(کوک سرشو روی فرمون گزاشت و نفس عمیقی کشید بعد رو کرد بهم )
_معزرت میخوام که زدمت
+گمشو فقط
رفتم تو اتاق یه حموم 10مینی کردم اومدم بیرو یه ارایش لایت کردم
ویه استایل مشکی و دخترونه و جذاب زدم(عکسش اسلاید بعد) عطر معروفمم زدم رفتم پایین
نشستم روی میز متوجه شدم کوک هم لباساشو عوض کرده یه کت و شلوار مشکی پوشیده بود اوفف چقد جزاب شده بود
÷اووو ا.ت چه زیبا شدی
+مرسی زن عموی خوشملم (اخرشو با لحن بچه گونه و کیوت گفت که همه خندیدن)
+عه چی گفتم مگه
_انگار بچه های 4 ساله ای(خنده )
+نه بابا اصن خودتو تو اینه دیدی حداقل من بچه 4 سالم ولی تو عین خرگوشی (زبونشو در اورد)
_(خندش ماسید)اییی دختر(حرفش با حرف مادر ا.ت قط شد)
=دخترم کوک درست میگه تو بنظرم 20سالته هاا
+عه مامان چه ربطی داره
&اه عروس بزار هر طور دوس داره باشه
+اوخی پیدر بوزولگ ژزابم دوسیت میدالم(کیوت بچگونه حرفید)
/چرا تو فقط پدر بزرگتو اینجا جزاب میبینی مردای دیگه ای هم اینجا هستن
×برادر درست میگه ..... دیگه داره بهمون بر میخوره هااا(خنده)
همه: خندیدن
+(خنده)اوخی بهتون بر نخوره شما هم خیلی جزابید (پاشد گونه عمو و پدر وپدر بزرگو بوسید که کوک منتظر نگاش کرد ولی ا.ت نشست)
_یااا پس من چی
+ببخشید ولی من فقط جزابای این جمع رو بوسیدم (زبونشو در اورد)(داشتم عر میزدم کوک همبشه جزتبه اما برا تلافی اینطوری میگم)
_من اون زبونتو ...(حرفش دوباره با حرف پدربزرگ قط شد)
&خب تا این دو تا همو نخوردن بهتره که بریم
/×درسته
پاشدیم رفتیم حیاط پدر بزرگ و عمو پدر بایه ماشین رفتن گفتن برا من جا نیست پس مجبور شدم با کوک برم
اوفف ماشین زیبایی داشت تا حالا بهش توجه نکرده بودم مرسدس بنز مشکی بود منم عاشق ماشین بودم اونم مشکیش دیگه اوففف داشتم نگا میکردم که کوک گفت
_نمیخوای سوارشی(نیشخند)
+اوه چرا(سوارشدم راه افتادیم توی راه گفتم) میگم کوک عجب ماشینی جزاب و زیبای داری خدای عاشقش شدم واوو حتما مخ خیلیارو باهاش زدی
_(خنده) (یه دفعه جدی شد ویه طای ابرو شو بالا داد) صاحب ماشین چی اونم جزابه
+(وقت تلافی بود اون منو ازیت کرد منم اینطوری طلافی میکنم) نع من اینقد پسرای جزاب و هات تو پاریس دیدم که توهیچی نیستی در برابرشون (به وزوح رگ های گردنو دستش که رو فرمون بود رو میدیدم بخاطر همین وقت تیر اخر بود) تازه از وقتی برگشتم تنهاپسر جزابی که دیدم تهیونگ بود اوففف اون واقعن جزابه تایپ ایده المه
(کوک داشت از عصبانیت نفس نفس میزد با یه دستش کراواتشو شل کرد و گفت)
_پس که اینطور میشه بدونم پسر ایده ال این لیدی چیه(نیشخند عصبی)
+(باکمال پروی برای حرص دادن کوک هر چی حرف مزخرف بود و گفتم چون ازش عصبی بودم) +خب یه پسر چهار شونه که دستاش وگردنش رگ برجسته داشته باشه و سیکس پک تازه جزاب و هاتم باشه و خشنم باشه چون من از خشن بیشتر خوشم میاد.....اووو..تازه دوس دارم با مرد رویاهام توی حم*ام یه س*ک*س داشته باشم چون تو فیلما دیدم که خیلی حال میده و فک کنم اون مرد که همه این ها رو داشته باشه تهیونگه (نیشخند)(کوک یک دفعه تر مز کردو زدو کنار )_الان چه گوهی خوردی (عربده)
+هی حق نداری سر من داد بزنیییی(داد)
(کوک یه سیلی بهم زد که اشک تو چشمام جمع شد اینقد دستاش سنگین بود فکمو احساس نمیکردم)
_(انگشت اشارشو به نشونه تهدید بالا اورد زبونشو تو لپش فرو کرد بعد یه مکث کوتاه گفت
_اگ بفهمم دست یه پسر بهت خورده اول اونو بعدشم تورو خلاص میکنم
تازه انگار تنبیه دیشب برات کم بوده(نیشخند ) صب کن ببین چیکارت میکنم
+تو ..هق..یه عوضی..هق به تمام معنایی(گریه)
_فقط خفه شو تا همینجا جرت ندادم(داد)
+لعنتییی فکم درد میکنه خب(گریه)
(کوک سرشو روی فرمون گزاشت و نفس عمیقی کشید بعد رو کرد بهم )
_معزرت میخوام که زدمت
+گمشو فقط
۴۵.۹k
۰۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.