چندپارتی جیهوپ (p1)
اسم من ا/تس و جیهوپم دوس پسرمه ، ما همدیگه رو خیلی دوست داریم ولی چند وقته که جیهوپ به خاطر کارای کمپانی به کمتر اهمیت میده
(۶ صبح)
هوپی : خواب بودن که حس کردم یکی داره روی تخت میپره ..
ا/ت : جیهووپپپ بیدار شووو جیهوپپپپ
هوپی: باشه بیدار شدمم
ا/ت: براش صبحانه درست کرده بودم ، بعد چند مین اومد پایین
ا/ت : بیا اینجا برات صبحانه درست کردم
جیهوپ رفت سر میز نشست : مرسی خیلی خوشمزست من دیگه باید برم
بعد از رفتن هوپی حوصلم سر رفته بود … پس نشستم فیلم دیدم که نفهمیدم چطوری خوابم برد..
هوپی ویو : رفتم خونه که دیدم ا/ت روی مبل خوابش برده ، بلندش کردم و گذاشتمش روی تختم ، من اونو خیلی دوست داشتم اما این چند وقت سرم خیلی شلوغ بود و نمیتونستم باهاش وقت بگذرونم
ا/ت: بیدار شدم و رفتم پایین ولی جیهوپ نبود پس رفتم تو اشپزخونه که برای خودم صبحانه درست کنم
وقتی مشغول اشپزی کردن بودم گوشیم زنگ خورد .. لانا بود ( دوست ا/ت)
لانا: سلامم
ا/ت: سلام چیزی شده؟
لانا: ارههه جکسون یه مهمونی گرفته و تمام بچه های گروه رو دعوت کردههه ( جکسون کراش لانا)
ا/ت: باشه مهمونیش کیه ؟
لانا: امشب ساعت۸
ا/ت: خیلی خب منم میام .. تو میای دنبالم؟
لانا: مگه با جیهوپ نمیای ؟
ا/ت: نه.. خب اون خیلی کار داره شاید نتونه بیاد
لانا: باشه میام دنبالت
ا/ت : اوکی بای
گوشی رو قطع کردم و مشغول خوردن صبحانه شدم
( ساعت ۷)
رفتم یه دوش پنج مینی گرفتم و میکاپ کردم
بعدشم رفتم لباسم رو پوشیدم … ساعت ۷:۳۰بود پس به جیهوپ زنگ زدم
هوپی: سلام عسلم
ا/ت: سلام هوپی خوبی ؟
هوپی: اره مرسی
ا/ت : میگم .. من امشب با لانا به یه مهمونی دعوتم لاناهم میاد دنبالم
هوپی: باشه اشکالی نداره
ا/ت: مرسی .. تو کی میای
هوپی: شاید ساعت۹
ا/ت: اوکی بای
هوپی: بای
لانا زنگ زد و گفت برم پایین
لانا: سلامم.. وای چقدررر خوشگلل شدییییییی
ا/ت: مرسی ولی تو مث میمون شدی
لانا: جدی؟
ا/ت نه مسخره منم روت کراش زدم دیگه چه برسه به جکسون
لانا: خب دیگه بریم
( مهمونی )
لانا رسیدیم
…….پارت بعدیی✨🌛
(۶ صبح)
هوپی : خواب بودن که حس کردم یکی داره روی تخت میپره ..
ا/ت : جیهووپپپ بیدار شووو جیهوپپپپ
هوپی: باشه بیدار شدمم
ا/ت: براش صبحانه درست کرده بودم ، بعد چند مین اومد پایین
ا/ت : بیا اینجا برات صبحانه درست کردم
جیهوپ رفت سر میز نشست : مرسی خیلی خوشمزست من دیگه باید برم
بعد از رفتن هوپی حوصلم سر رفته بود … پس نشستم فیلم دیدم که نفهمیدم چطوری خوابم برد..
هوپی ویو : رفتم خونه که دیدم ا/ت روی مبل خوابش برده ، بلندش کردم و گذاشتمش روی تختم ، من اونو خیلی دوست داشتم اما این چند وقت سرم خیلی شلوغ بود و نمیتونستم باهاش وقت بگذرونم
ا/ت: بیدار شدم و رفتم پایین ولی جیهوپ نبود پس رفتم تو اشپزخونه که برای خودم صبحانه درست کنم
وقتی مشغول اشپزی کردن بودم گوشیم زنگ خورد .. لانا بود ( دوست ا/ت)
لانا: سلامم
ا/ت: سلام چیزی شده؟
لانا: ارههه جکسون یه مهمونی گرفته و تمام بچه های گروه رو دعوت کردههه ( جکسون کراش لانا)
ا/ت: باشه مهمونیش کیه ؟
لانا: امشب ساعت۸
ا/ت: خیلی خب منم میام .. تو میای دنبالم؟
لانا: مگه با جیهوپ نمیای ؟
ا/ت: نه.. خب اون خیلی کار داره شاید نتونه بیاد
لانا: باشه میام دنبالت
ا/ت : اوکی بای
گوشی رو قطع کردم و مشغول خوردن صبحانه شدم
( ساعت ۷)
رفتم یه دوش پنج مینی گرفتم و میکاپ کردم
بعدشم رفتم لباسم رو پوشیدم … ساعت ۷:۳۰بود پس به جیهوپ زنگ زدم
هوپی: سلام عسلم
ا/ت: سلام هوپی خوبی ؟
هوپی: اره مرسی
ا/ت : میگم .. من امشب با لانا به یه مهمونی دعوتم لاناهم میاد دنبالم
هوپی: باشه اشکالی نداره
ا/ت: مرسی .. تو کی میای
هوپی: شاید ساعت۹
ا/ت: اوکی بای
هوپی: بای
لانا زنگ زد و گفت برم پایین
لانا: سلامم.. وای چقدررر خوشگلل شدییییییی
ا/ت: مرسی ولی تو مث میمون شدی
لانا: جدی؟
ا/ت نه مسخره منم روت کراش زدم دیگه چه برسه به جکسون
لانا: خب دیگه بریم
( مهمونی )
لانا رسیدیم
…….پارت بعدیی✨🌛
۲۰.۸k
۱۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.