eternal love
پارت ۱۳
از پارک دور شدن. هیونجین یه صندلی پیدا کرد و دوتاشون نشستن اونجا.
هیونجین: فلیکس خوبی؟
فلیکس(با بغض): اره...اره خوبم.
هیونجین: فلیکس خودتو بخاطر حرف های اون زنیکه ناراحت نکن.
فلیکس: ب..باشه.
هیونجین: دیگه ناراحت نباش خب؟ بیا بریم شهر بازی!
فلیکس: باشه بریم!
ویو بعد شهربازی
فلیکس: واییی خیلی خوش گذشتتت! دوباره باز بریم!
هیونجین: آره! بریم خونه یه چیر خوشمزه هم درست کن بخوریم!
فلیکس: باشه، غذای مورد علاقت چیه؟
هیونجین: سوشی
فلیکس: پس سوشی درست میکنم!
هیونجین: واقعا؟ ممنونن!!!
به سمت خونه رفتن. بعد یه ربع به خونه رسیدن و فلیکس شروع کرد به آماده کردن سوشی ها.
بعد ۱ ساعت اماده شد.
فلیکس: هیونجین! دستاتو بشور و بیا غذا بخور!
هیونجین با دو اومدم داخل اشپز خونه و گفت
هیونجین: باشه الان دستامو میشورم!
دستاشو شست و سریع رفت و روی صندلی میز نشست. چاپ استیکش رو برداشت و شروع کرد به خوردن. فلیکس هم شروع به خوردن کرد.
هیونجین: واییی پسر خیلی خوب شده! خوشبحال کسی که قراره باهات ازدواج کنه!( خبر نداره در اینده چی میشع😂)
فلیکس با خنده: مرسی!
از پارک دور شدن. هیونجین یه صندلی پیدا کرد و دوتاشون نشستن اونجا.
هیونجین: فلیکس خوبی؟
فلیکس(با بغض): اره...اره خوبم.
هیونجین: فلیکس خودتو بخاطر حرف های اون زنیکه ناراحت نکن.
فلیکس: ب..باشه.
هیونجین: دیگه ناراحت نباش خب؟ بیا بریم شهر بازی!
فلیکس: باشه بریم!
ویو بعد شهربازی
فلیکس: واییی خیلی خوش گذشتتت! دوباره باز بریم!
هیونجین: آره! بریم خونه یه چیر خوشمزه هم درست کن بخوریم!
فلیکس: باشه، غذای مورد علاقت چیه؟
هیونجین: سوشی
فلیکس: پس سوشی درست میکنم!
هیونجین: واقعا؟ ممنونن!!!
به سمت خونه رفتن. بعد یه ربع به خونه رسیدن و فلیکس شروع کرد به آماده کردن سوشی ها.
بعد ۱ ساعت اماده شد.
فلیکس: هیونجین! دستاتو بشور و بیا غذا بخور!
هیونجین با دو اومدم داخل اشپز خونه و گفت
هیونجین: باشه الان دستامو میشورم!
دستاشو شست و سریع رفت و روی صندلی میز نشست. چاپ استیکش رو برداشت و شروع کرد به خوردن. فلیکس هم شروع به خوردن کرد.
هیونجین: واییی پسر خیلی خوب شده! خوشبحال کسی که قراره باهات ازدواج کنه!( خبر نداره در اینده چی میشع😂)
فلیکس با خنده: مرسی!
۸.۲k
۰۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.