عشق یا قتل پارت ۵
پ ۵ ق ۱ : /فلش بک / مشتشو میکوبه وسط میز - اون چطور به ا/ت ی من دست زد ...... چطور جرعت کرد همچین کاری بکنه ؟......نه نه اون کسافت بیشعور چرای بهش دست زد خودم دست اون جانگ کوک رو قطعه قطعه میکنم لیوان مشروبش یه قلوب خورد و بعد کوبید تو زمین خودم میکشمش / پایان فلش بک/( ا/ت ) از خواب بیدار شدم سرم درد میکرد بعد دستشویی رفتم پایین تو حال هیچ کسی نبود هیچ کس خالی
+ کسی هست
- ببخشید
ترسیدم برگشتم نگاه کردم
- ببخشید ترسوندمتون
+ ن نه اشکالی نداره
- بفرمایید این طرف
+ باشه
دنبالش رفتم رفتیم ت آشپزخانه میز چیده شده بود
- بشینین .....آها راستی آشنا نشدیم من یونگی ام
+ منم ا/ت خوشبختم
نشستم سر میز و شروع کردم به خوردن
پ ۵ ق ۲ : روز عروسیش
(ا/ت ) : جینهو: هی ا/ت بیدار شو مثلا عروسیته هااا ا/تتتتتت
با کلی گریه ای که کرده بودم بیدار شدم جینهو تا قیافمو دید شکه شد
جینهو : ا/ت ...... چرا گریه کردی؟ چیزی شده؟
بغضم دوباره ترکید
+ جینهو....جینهو ....من.....من نباید ازدواج کنم......جینهو من ....میترسم فقط به خاطر اون بابابزرگ .....یه غلطی کرده و من دارم تاوان میدم ....جینهو کمکم کن ترو خدا نمیخوام .....نمیخوام با اون ازدواج کنم
جینهو سریع بغلم کرد
- شیشششش آروم باش اگه بابابزرگ بفهمه بد میشه آروم
+ هق هق هق
- ت واقعا اونو دوست داری؟
+ اهوم.....آره....من خیلی اشتباه کردم دوستش دارم ولی الان ......دارم با یکی دیگه ازدواج میکنم .....اون..... حتما داره عذاب میکشه ....همش تقصیر منه
- آروم باش شاید یه کاری بتونیم بکنیم
تا اینو شنیدم بلند شدم و تو چشماش نگاه کرد
+ چی بگو؟ بگو؟
- من فراریت میدم و خودم جای ت میرم
+ چطوری؟
- ببین ....نقشه رو توضیح داد
+ آره خیلی خوبه بعد منم میتونم برم از اون معذرت بخوام
- اهوم....حالا مگه چیکار کردی؟
+ خوبببب.......
+ کسی هست
- ببخشید
ترسیدم برگشتم نگاه کردم
- ببخشید ترسوندمتون
+ ن نه اشکالی نداره
- بفرمایید این طرف
+ باشه
دنبالش رفتم رفتیم ت آشپزخانه میز چیده شده بود
- بشینین .....آها راستی آشنا نشدیم من یونگی ام
+ منم ا/ت خوشبختم
نشستم سر میز و شروع کردم به خوردن
پ ۵ ق ۲ : روز عروسیش
(ا/ت ) : جینهو: هی ا/ت بیدار شو مثلا عروسیته هااا ا/تتتتتت
با کلی گریه ای که کرده بودم بیدار شدم جینهو تا قیافمو دید شکه شد
جینهو : ا/ت ...... چرا گریه کردی؟ چیزی شده؟
بغضم دوباره ترکید
+ جینهو....جینهو ....من.....من نباید ازدواج کنم......جینهو من ....میترسم فقط به خاطر اون بابابزرگ .....یه غلطی کرده و من دارم تاوان میدم ....جینهو کمکم کن ترو خدا نمیخوام .....نمیخوام با اون ازدواج کنم
جینهو سریع بغلم کرد
- شیشششش آروم باش اگه بابابزرگ بفهمه بد میشه آروم
+ هق هق هق
- ت واقعا اونو دوست داری؟
+ اهوم.....آره....من خیلی اشتباه کردم دوستش دارم ولی الان ......دارم با یکی دیگه ازدواج میکنم .....اون..... حتما داره عذاب میکشه ....همش تقصیر منه
- آروم باش شاید یه کاری بتونیم بکنیم
تا اینو شنیدم بلند شدم و تو چشماش نگاه کرد
+ چی بگو؟ بگو؟
- من فراریت میدم و خودم جای ت میرم
+ چطوری؟
- ببین ....نقشه رو توضیح داد
+ آره خیلی خوبه بعد منم میتونم برم از اون معذرت بخوام
- اهوم....حالا مگه چیکار کردی؟
+ خوبببب.......
۷۲.۷k
۲۷ خرداد ۱۴۰۰