PART ¹⁸
کوک؛واییی تو چه اجیه خوبی هسی😊
ات؛میدونم😐😑
کوک؛ریدی بهم🥲
ات؛خواهش میکنم
ته؛خفه شین دیگه حوصلم سر رفت.
ات؛فک نکن خیلی باحالیا آقای کیم تهیونگ
ته؛اگه من باحال نیستم نکنه تویی
ات؛معلومه منم
کوک؛اصلا منم ساکت باشید
ته و ات؛<چش غره>
ات؛ته بیا بریم اینو ولش
ته؛اوهوم
کوک؛تا الا داشتین باهم دعوا میکردین.
ته؛اون واسه قبل بود الا که دعوا نمیکنیم،مگه نه ات؟
ات؛اره ما الا دعوا نمیکنیم
و ات و ته باهم رفتن رو اونیکی مبل نشستن
کوک؛اوکی میدونم چیکار کنم باهاتون
کوک؛کی گشنشه
ات وته؛من
کوک؛اوکی
کوک ویو
دوتا کیمباب درست کردم و توش یک عالمه فلفل ریختم واسه خودمم درست کردم ولی بدون فلفل بردم به اون دوتا دادم و خودم گرفتم اونور نشستم داشتم کیمبابم رو میخوردم.
دیدم اونام یه گاز زدنوووو
ات و تع؛کوککککککککک سوختمممممممم
پایان کوک ویو
راوی ویو
ات و ته سریع بدو بدو رفتن سر یخچالو دیدن تو یخچال یه شیر هست ات سریع برش داشت و
گفت؛نمیزارم بخوریش
ته؛اتتتتتت
ات شرو کرد به خوردن و نصفش موند اونو گذاشت رو اُپن که ته برش داشت و همرو خورد
ات؛ته اون دهنی من بود
ته؛خوب که چی مثلا آبجی می ها
ات؛اوهوم
کوک؛داشت با خیال راحت داشت کیمبابشو میخوردو گوشی دستش بود
ته و ات؛کوک میکشمت
که همون موقع یه پیام براش اومد
پیام
کوک؛ته توکه نمیخوای به ات بگم چیکاره ای میخوای؟ اگه نمیخوای ات و بگیر
پایا پیام
ته؛ات ولش کن بابا من بعدن به حسابش میرسم
ات؛اوکی ول به حسابش نرسی من میدونم و تو
ات؛میدونم😐😑
کوک؛ریدی بهم🥲
ات؛خواهش میکنم
ته؛خفه شین دیگه حوصلم سر رفت.
ات؛فک نکن خیلی باحالیا آقای کیم تهیونگ
ته؛اگه من باحال نیستم نکنه تویی
ات؛معلومه منم
کوک؛اصلا منم ساکت باشید
ته و ات؛<چش غره>
ات؛ته بیا بریم اینو ولش
ته؛اوهوم
کوک؛تا الا داشتین باهم دعوا میکردین.
ته؛اون واسه قبل بود الا که دعوا نمیکنیم،مگه نه ات؟
ات؛اره ما الا دعوا نمیکنیم
و ات و ته باهم رفتن رو اونیکی مبل نشستن
کوک؛اوکی میدونم چیکار کنم باهاتون
کوک؛کی گشنشه
ات وته؛من
کوک؛اوکی
کوک ویو
دوتا کیمباب درست کردم و توش یک عالمه فلفل ریختم واسه خودمم درست کردم ولی بدون فلفل بردم به اون دوتا دادم و خودم گرفتم اونور نشستم داشتم کیمبابم رو میخوردم.
دیدم اونام یه گاز زدنوووو
ات و تع؛کوککککککککک سوختمممممممم
پایان کوک ویو
راوی ویو
ات و ته سریع بدو بدو رفتن سر یخچالو دیدن تو یخچال یه شیر هست ات سریع برش داشت و
گفت؛نمیزارم بخوریش
ته؛اتتتتتت
ات شرو کرد به خوردن و نصفش موند اونو گذاشت رو اُپن که ته برش داشت و همرو خورد
ات؛ته اون دهنی من بود
ته؛خوب که چی مثلا آبجی می ها
ات؛اوهوم
کوک؛داشت با خیال راحت داشت کیمبابشو میخوردو گوشی دستش بود
ته و ات؛کوک میکشمت
که همون موقع یه پیام براش اومد
پیام
کوک؛ته توکه نمیخوای به ات بگم چیکاره ای میخوای؟ اگه نمیخوای ات و بگیر
پایا پیام
ته؛ات ولش کن بابا من بعدن به حسابش میرسم
ات؛اوکی ول به حسابش نرسی من میدونم و تو
۱۵.۵k
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.