چندپارتی جونگ کوک پارت ۷
نوشته بود که خواهری ندارم ولی خب پس سروین چی؟ توی شناسنامه ی جدیدم نوشته که من خواهری به اسم سروین دارم این یعنی...نه
بدو بدو رفتم تو اتاق سروین که چند تا تار از موهاشو بردارم برای آزمایش دی ان ای سروین:چته وحشییییی؟؟؟ جونگ کوک:زر نزن کار دارم سروین:بز کوهی جونگ کوک:مرغاله (موهارو برداشتم و مثل جت رفتم) ی کت برداشتم و به سمت آزمایشگاه رفتم چند تار از موهای خودمم دادم بهشون و رفتم خونه که روبرو شدم با سروین سروین:کجا بودی؟ جونگ کوک:(شت)باید به تو جواب پس بدم؟ سروین:شاید...کجا بودی جناب آقای جئون؟ جونگ کوک:رفتم سوپر مارکت اینارو خریدم (اشاره به کیسه ی دستش) سروین:برای منننن؟؟(ذوق) جونگ کوک:شاید سروین:(مثل آدمی که دو روزه هیچی نخورده کیسه رو از دستش گرفتم) جونگ کوک:گشنه ی کیوت من(خنده) ویو کوک:نمیدونم چه مرگمه ی چندوقته سروین رو یجور دیگه دوست دارم نه مثل خواهر مثل...مثل..بیخیال بابا اون خواهرمه یهو یاد تهیونگ افتادم سروین و تهیونگ باهمن چجوری تونستم اجازه بدم؟؟؟ترجیح میدم به سروین چیزی نگم که دوسش دارم شاید نظرش راجبم به کل عوض بشه یا فکرش درگیر بشه پس با تهیونگ حرف میزنم زنگ زدم به تهیونگ +:الو _سلام تهیونگ +سلام برادرزن خوبم _تهیونگ میگم که سروین فکرش درگیر توعه و درسش رو نمیخونه و اینکه خب لطفا با سروین در تماس نباش تهیونگ:خب..باشه ولی فعلا گفته باشم
بدو بدو رفتم تو اتاق سروین که چند تا تار از موهاشو بردارم برای آزمایش دی ان ای سروین:چته وحشییییی؟؟؟ جونگ کوک:زر نزن کار دارم سروین:بز کوهی جونگ کوک:مرغاله (موهارو برداشتم و مثل جت رفتم) ی کت برداشتم و به سمت آزمایشگاه رفتم چند تار از موهای خودمم دادم بهشون و رفتم خونه که روبرو شدم با سروین سروین:کجا بودی؟ جونگ کوک:(شت)باید به تو جواب پس بدم؟ سروین:شاید...کجا بودی جناب آقای جئون؟ جونگ کوک:رفتم سوپر مارکت اینارو خریدم (اشاره به کیسه ی دستش) سروین:برای منننن؟؟(ذوق) جونگ کوک:شاید سروین:(مثل آدمی که دو روزه هیچی نخورده کیسه رو از دستش گرفتم) جونگ کوک:گشنه ی کیوت من(خنده) ویو کوک:نمیدونم چه مرگمه ی چندوقته سروین رو یجور دیگه دوست دارم نه مثل خواهر مثل...مثل..بیخیال بابا اون خواهرمه یهو یاد تهیونگ افتادم سروین و تهیونگ باهمن چجوری تونستم اجازه بدم؟؟؟ترجیح میدم به سروین چیزی نگم که دوسش دارم شاید نظرش راجبم به کل عوض بشه یا فکرش درگیر بشه پس با تهیونگ حرف میزنم زنگ زدم به تهیونگ +:الو _سلام تهیونگ +سلام برادرزن خوبم _تهیونگ میگم که سروین فکرش درگیر توعه و درسش رو نمیخونه و اینکه خب لطفا با سروین در تماس نباش تهیونگ:خب..باشه ولی فعلا گفته باشم
۱.۸k
۱۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.