P³
اینجور که معلومه خیلی براشون سروکله میشکونن.
مرد:اوه راستی من نائو-سنسه هستم.معلم اصلیتون.بفرمایید!وبه در اشاره کرد.چشمی زیرلب گفتم و راه افتادم.(²دقیقه بعد)اینگور که معلومه کلاسم طبقه ی ³ هست.ولی چرا هنوز حس میکنم تحت تعقیبم؟اصن ولش کن مگه مهمه؟ناااااح.غرق حرف زدن با خودم بودم که نائو-سنسه جلوی یه در مشکی رنگ ایستاد.سرمو بالا بردم که با تابلوی(k-2)مواجه شدم.
نائو-سنسه:خانم مورینسون اینجا کلاستون هست.من میرم داخل صداتون که کردم بفرمایید داخل.
آماندا:چشم نائو-سنسه.سنسه رفت داخل و درو بست.نمیدونم چرا اینجا بهم یه حسی میده و انگار حس هفتم ام میگه که...
مغزم:کلا ⁶ تا حس داریم داپشم...-_-
------------------------------------------------------------------------------------------------
سخن نویسنده:دهنم سرویسسسسسسسسسسسس شدددددددددددددددددددددد.......اقا....
من گوشیم هنگ کرده بود و کلا خاموشه از دیروززززززززززززز....و من بدبخت داشتم با لپتاب این پارتو مینوشتم و پدرو مادرمو جلوی چشام اورد....هعیییییییییییییییییییییییی
و اینکه دقت کردین هنوز هیچکی چهره اماندارو نگفتتت....بشمم آماندا...
مرد:اوه راستی من نائو-سنسه هستم.معلم اصلیتون.بفرمایید!وبه در اشاره کرد.چشمی زیرلب گفتم و راه افتادم.(²دقیقه بعد)اینگور که معلومه کلاسم طبقه ی ³ هست.ولی چرا هنوز حس میکنم تحت تعقیبم؟اصن ولش کن مگه مهمه؟ناااااح.غرق حرف زدن با خودم بودم که نائو-سنسه جلوی یه در مشکی رنگ ایستاد.سرمو بالا بردم که با تابلوی(k-2)مواجه شدم.
نائو-سنسه:خانم مورینسون اینجا کلاستون هست.من میرم داخل صداتون که کردم بفرمایید داخل.
آماندا:چشم نائو-سنسه.سنسه رفت داخل و درو بست.نمیدونم چرا اینجا بهم یه حسی میده و انگار حس هفتم ام میگه که...
مغزم:کلا ⁶ تا حس داریم داپشم...-_-
------------------------------------------------------------------------------------------------
سخن نویسنده:دهنم سرویسسسسسسسسسسسس شدددددددددددددددددددددد.......اقا....
من گوشیم هنگ کرده بود و کلا خاموشه از دیروززززززززززززز....و من بدبخت داشتم با لپتاب این پارتو مینوشتم و پدرو مادرمو جلوی چشام اورد....هعیییییییییییییییییییییییی
و اینکه دقت کردین هنوز هیچکی چهره اماندارو نگفتتت....بشمم آماندا...
۱.۱k
۱۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.