ویو ات
ویو ات
واااای دیرم شد سریع لباسمو یوشیدم(اسلاید 2)و یه میکاپ کردم بدو بدو رفتم پایین که تهیونگ جلومو گرفت ای خدا
تهیونگ: کجا با این عجله؟
ات: تو رو سنن
تهیونگ:اااا کجا؟
ات: دانشگاه
تهیونگ: اها
ات: اره
پس زدمشو سریع یه تاکسی گرفتم
پرش به دانشگاه
وقتی رسیدم یه دفعه یکی پرید روم
ات: چطوری بز کوهی
لیسا: خوبم میمون امریکایی
هردومون خندیدیمو رفتیم تو کلاس
لیسا: امتحان داریما
ات: عه من هیچی نخوندم
لیسا:منم
استاد اومدو برگه هارو پخش کرد همینجوری یه چی نوشتمو برگمو دادم کلاسای بعدم نمیدونم چرا هی به تهیونگ فکر می کردم
ویو ته
بعد اینکه ات رفت فقط بهش فکر میکردم اصلا نمیدونم چطوری گذشت که
.................
پارت بعدو فردا میزارم قول🤙🏻
واااای دیرم شد سریع لباسمو یوشیدم(اسلاید 2)و یه میکاپ کردم بدو بدو رفتم پایین که تهیونگ جلومو گرفت ای خدا
تهیونگ: کجا با این عجله؟
ات: تو رو سنن
تهیونگ:اااا کجا؟
ات: دانشگاه
تهیونگ: اها
ات: اره
پس زدمشو سریع یه تاکسی گرفتم
پرش به دانشگاه
وقتی رسیدم یه دفعه یکی پرید روم
ات: چطوری بز کوهی
لیسا: خوبم میمون امریکایی
هردومون خندیدیمو رفتیم تو کلاس
لیسا: امتحان داریما
ات: عه من هیچی نخوندم
لیسا:منم
استاد اومدو برگه هارو پخش کرد همینجوری یه چی نوشتمو برگمو دادم کلاسای بعدم نمیدونم چرا هی به تهیونگ فکر می کردم
ویو ته
بعد اینکه ات رفت فقط بهش فکر میکردم اصلا نمیدونم چطوری گذشت که
.................
پارت بعدو فردا میزارم قول🤙🏻
۹.۵k
۳۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.