ارباب مافیا پارت ۱۳
ویو کوک
در اتاق آت رو باز کردم که دیدم آت نشسته روی تخت خوابش برده و پتو رو هم پیچیده دورش . کنارش نشستم و کمرش رو گرفتم و بقلش کردم . وقتی دستم رو باز کردم دستم خونی بود . پتو رو زدم کنار و دیدم زخم آت باز شده و دوباره خونریزی کرده . براید استایل بقلش کردم و بردمش پیش جین .
.۰ آره زخمش دوباره باز شده . والا اینطوری که تو گلوش روگرفتی بایدم خونریزی کنه
/ .......
.۰ ازش معذرت خواستی ؟
/ هنوز نه
رفتم پیش آت هنوز خواب بود .
موهاش رو دادم کنار و گلوش رو دیدم . حسابی کبود شده بود
نیم ساعت بعد
داشتم برای آت پنکیک می پختم که یهو از میله سر خورد پایین
/ آت .. من واقعا متاسفم... نمی خواستم گلوتو بگیرم ... من
آت یهو بقلم کرد
_ اشکال نداره.دست خودت نبود که
/ ببخشید آت
منم بقلش کردم
/ وای پنکیکم سوختتتت
_ عه پنکیک داریمم . آخ جون
داشتیم با آت پنکیک می خوردیم که.........
در اتاق آت رو باز کردم که دیدم آت نشسته روی تخت خوابش برده و پتو رو هم پیچیده دورش . کنارش نشستم و کمرش رو گرفتم و بقلش کردم . وقتی دستم رو باز کردم دستم خونی بود . پتو رو زدم کنار و دیدم زخم آت باز شده و دوباره خونریزی کرده . براید استایل بقلش کردم و بردمش پیش جین .
.۰ آره زخمش دوباره باز شده . والا اینطوری که تو گلوش روگرفتی بایدم خونریزی کنه
/ .......
.۰ ازش معذرت خواستی ؟
/ هنوز نه
رفتم پیش آت هنوز خواب بود .
موهاش رو دادم کنار و گلوش رو دیدم . حسابی کبود شده بود
نیم ساعت بعد
داشتم برای آت پنکیک می پختم که یهو از میله سر خورد پایین
/ آت .. من واقعا متاسفم... نمی خواستم گلوتو بگیرم ... من
آت یهو بقلم کرد
_ اشکال نداره.دست خودت نبود که
/ ببخشید آت
منم بقلش کردم
/ وای پنکیکم سوختتتت
_ عه پنکیک داریمم . آخ جون
داشتیم با آت پنکیک می خوردیم که.........
۴.۳k
۱۹ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.