عشق اجباری 🩸🔪
عشق اجباری 🩸🔪
P32
لیسا ویو: اومدم رو تخت دراز کشیدم ک خابم برد و....
جنی ویو: تو حموم بودم ک هر چی سعی کردم نتونستم زیپ لباسم رو باز کنم چند دقیقه همش با لباس کلنجار رفتم ولی نشد دیگ فقط میتونستم به تهیونگ بگم رفتم بیرون ک بهش بگم .....
جنی: میگم عاامم ....میشه زیپ لباسم رو باز کنی؟>>><<<
تهیونگ: عام باشه
تهیونگ ویو: داشتم زیپ لباسش رو باز میکردم ک محو پوست سفیدش شدم واقعا دلم میخاس نههه نهه من دارم چی میگم اصن امکان ندارع زیپ لباسش رو باز کردم ک ازم تشکر کرد و رفت حموم
کوک ویو: رفتم حموم یه دوش ۲۰ مینی گرفتم اومدم بیرون ک دیدم لیسا مثع یه خرگوش خابیده دلم براش ضعف رف ک به خودم اومدم گفتم نههه و رفتم خابیدم
تهیونگ: بعد جنی رفتم حموم و یع دوش ۲۰ مینی گرفتم اومدم بیرون و رفتم خابیدم
فردا صبح.......
پایان پارت)
P32
لیسا ویو: اومدم رو تخت دراز کشیدم ک خابم برد و....
جنی ویو: تو حموم بودم ک هر چی سعی کردم نتونستم زیپ لباسم رو باز کنم چند دقیقه همش با لباس کلنجار رفتم ولی نشد دیگ فقط میتونستم به تهیونگ بگم رفتم بیرون ک بهش بگم .....
جنی: میگم عاامم ....میشه زیپ لباسم رو باز کنی؟>>><<<
تهیونگ: عام باشه
تهیونگ ویو: داشتم زیپ لباسش رو باز میکردم ک محو پوست سفیدش شدم واقعا دلم میخاس نههه نهه من دارم چی میگم اصن امکان ندارع زیپ لباسش رو باز کردم ک ازم تشکر کرد و رفت حموم
کوک ویو: رفتم حموم یه دوش ۲۰ مینی گرفتم اومدم بیرون ک دیدم لیسا مثع یه خرگوش خابیده دلم براش ضعف رف ک به خودم اومدم گفتم نههه و رفتم خابیدم
تهیونگ: بعد جنی رفتم حموم و یع دوش ۲۰ مینی گرفتم اومدم بیرون و رفتم خابیدم
فردا صبح.......
پایان پارت)
۱۷.۰k
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.