MY ONLY LOVE
پارت 13
(ویو یورا )
ساعت 1 بود چقد زود گذشت
یورا : حالم خیلی خوبه جسی زنگ بزن دخترا هم اماده شن بیان پیشمون یکم بگردیم
جسی : انگار از یه جهان دیگه اومدی خیلی اوضاعت خوب شده ای کاش زودتر این کارو میکردم
(ویو جسی )
جسی : بیا بریم تو اون پارک اونجایی بعد بهشون زنگ میزنم
یورا :باشه
به دخترا زنگ زدم و گفتم بیان حدود نیم ساعت بعد رسیدن
اومدن سمتمون
لیسا : خوب چیکار کردین
یورا : بیان شروع کنیم راه رفتن بعد بهتون میگم
و بعد یورا شروع کرد با یه ذوق خاصی واسه دخترا داستانو تعریف کرد
(ویوی هانا )
واسه ناهار رفتیم رستوران و تا ساعت 9 بیرون بودیم رفتیم شهر بازی و سینما و کلی تفریح کردیم وقتی یورا حالش خوب بود انگار بقیه هم حالشون خوب بود من حاظر بارای این روز های خوب کلی تلاش کنم امیدوارم یورا هم تلاش کنه و کم نیاره
برگشتیم خونه ساعت 10 بود
یونا : کسی گشنش هست ؟
یورا : من الان از خوردن زیاد غش میکنم
جسی : منم
هانا : منم که هیچی نمیخام
لیسا : منم نیستم
یونا : اصن به درک قدرنشناسا اصن کی اهمیت میده شما گشنتون باشه مهم اینه که من گشنمه
هممون خندیدیم
بعد رفتیم بخوابیم چون همه خسته بودن
(ساعت 11 شب )
از تمرین برگشتم
من و جونگوون هنوز تو شک بودیم
اعضا یورا رو میشناخت چون بارها راجب یورا باهاشون حرف زده بودم و کلی اتفاقای دیگه
جی : یعنی اون دختر الن تو بیلیفت کار میکنه
جیک : خوبه نیکی دیگه انقد رو مخ من راه نمیره
سونو : الان میتونی هر وقت بخوای ببینیش نیکی
نیکی : اره خوبه
هی سونگ : خوب دیگه من خون به مغزم نمیرسه بیان بریم بخوابیم
جونگوون : موافقم
و همه رفتیم خوابیدیم
پارت بعد رو نمیدونم کی میزارم
و متوجه شدم لباسی که تو پارت 11 گذاشتم عکس درس نیوفتاده الان براتون عکس درست لباس رو میزارم
(ویو یورا )
ساعت 1 بود چقد زود گذشت
یورا : حالم خیلی خوبه جسی زنگ بزن دخترا هم اماده شن بیان پیشمون یکم بگردیم
جسی : انگار از یه جهان دیگه اومدی خیلی اوضاعت خوب شده ای کاش زودتر این کارو میکردم
(ویو جسی )
جسی : بیا بریم تو اون پارک اونجایی بعد بهشون زنگ میزنم
یورا :باشه
به دخترا زنگ زدم و گفتم بیان حدود نیم ساعت بعد رسیدن
اومدن سمتمون
لیسا : خوب چیکار کردین
یورا : بیان شروع کنیم راه رفتن بعد بهتون میگم
و بعد یورا شروع کرد با یه ذوق خاصی واسه دخترا داستانو تعریف کرد
(ویوی هانا )
واسه ناهار رفتیم رستوران و تا ساعت 9 بیرون بودیم رفتیم شهر بازی و سینما و کلی تفریح کردیم وقتی یورا حالش خوب بود انگار بقیه هم حالشون خوب بود من حاظر بارای این روز های خوب کلی تلاش کنم امیدوارم یورا هم تلاش کنه و کم نیاره
برگشتیم خونه ساعت 10 بود
یونا : کسی گشنش هست ؟
یورا : من الان از خوردن زیاد غش میکنم
جسی : منم
هانا : منم که هیچی نمیخام
لیسا : منم نیستم
یونا : اصن به درک قدرنشناسا اصن کی اهمیت میده شما گشنتون باشه مهم اینه که من گشنمه
هممون خندیدیم
بعد رفتیم بخوابیم چون همه خسته بودن
(ساعت 11 شب )
از تمرین برگشتم
من و جونگوون هنوز تو شک بودیم
اعضا یورا رو میشناخت چون بارها راجب یورا باهاشون حرف زده بودم و کلی اتفاقای دیگه
جی : یعنی اون دختر الن تو بیلیفت کار میکنه
جیک : خوبه نیکی دیگه انقد رو مخ من راه نمیره
سونو : الان میتونی هر وقت بخوای ببینیش نیکی
نیکی : اره خوبه
هی سونگ : خوب دیگه من خون به مغزم نمیرسه بیان بریم بخوابیم
جونگوون : موافقم
و همه رفتیم خوابیدیم
پارت بعد رو نمیدونم کی میزارم
و متوجه شدم لباسی که تو پارت 11 گذاشتم عکس درس نیوفتاده الان براتون عکس درست لباس رو میزارم
۱.۹k
۲۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.