زمانی که دشمنته ولی عاشقت میشه
زمانی که دشمنته ولی عاشقت میشه
پارت 2
مامان ات: دخترم عموت اینا اومدن
هیچی نمیشنیدم رفتم پایین و به مامانم گفتم
ات; مامان کتابم رو ندیدی
مامان ات: اولن به عموت اینا سلام کن دومن نه دیدم
ات: باش
ات: سلام ببخشید دیر سلام کردم
یهو دیدم که کوک اونجا نشسته رفتم برگه هارا محکو زدم تو سرش
کوک: ای چرا میزنی اخ
ات: برگه ها مال خودت
کوک: صفر میگیری
ات: برام مهم نیست
درین درین
ات: مامان گوشیمو ندیدی
مامان ات: معزرت خواهی کنی بهت میدم
ات :اعصابم به هم ریخت و رفتم بالا یک لباس پوشیدم و اومدم که برم بیرون که مامانم گفت
مامان ات: اول معزرت خواهی
ات: اعصابم خیلی خرد شد تفنگمو در اوردم و گرفتم سمت مامانم
مامان ات: دخترم داری چیکار میکنی(با ترس)
ات: میخوام شلیک کنم
ببین دفعه دیگه ذینکذرو کنی کل اینجا رو اتیش میزنم
مامان ات: چ.چش..م چشم
ات: رفتم بیرون خیلی سرد بود داشت بارون میومد کنار خیابون بودم که دیدم جلوم یه هتله رفتم و یک اتاق گرفتم خیلی خوب بود
(صبح)
بلند شدم رفتم پایین دو هتل میخواستم غذا سفارش بدم که دیدم عکسم اونجا چسبیده سریع کلید رو تحویل دادم و رفتم بیرون
رفتم خونه دیدم مامانم داره گریه میکنه
ات; مامان چی شده
مامان ات: دخترم . دخترم کجا بودی
چرا امروز نرفتی مدرسه
ات: مامان من......
پارت 2
مامان ات: دخترم عموت اینا اومدن
هیچی نمیشنیدم رفتم پایین و به مامانم گفتم
ات; مامان کتابم رو ندیدی
مامان ات: اولن به عموت اینا سلام کن دومن نه دیدم
ات: باش
ات: سلام ببخشید دیر سلام کردم
یهو دیدم که کوک اونجا نشسته رفتم برگه هارا محکو زدم تو سرش
کوک: ای چرا میزنی اخ
ات: برگه ها مال خودت
کوک: صفر میگیری
ات: برام مهم نیست
درین درین
ات: مامان گوشیمو ندیدی
مامان ات: معزرت خواهی کنی بهت میدم
ات :اعصابم به هم ریخت و رفتم بالا یک لباس پوشیدم و اومدم که برم بیرون که مامانم گفت
مامان ات: اول معزرت خواهی
ات: اعصابم خیلی خرد شد تفنگمو در اوردم و گرفتم سمت مامانم
مامان ات: دخترم داری چیکار میکنی(با ترس)
ات: میخوام شلیک کنم
ببین دفعه دیگه ذینکذرو کنی کل اینجا رو اتیش میزنم
مامان ات: چ.چش..م چشم
ات: رفتم بیرون خیلی سرد بود داشت بارون میومد کنار خیابون بودم که دیدم جلوم یه هتله رفتم و یک اتاق گرفتم خیلی خوب بود
(صبح)
بلند شدم رفتم پایین دو هتل میخواستم غذا سفارش بدم که دیدم عکسم اونجا چسبیده سریع کلید رو تحویل دادم و رفتم بیرون
رفتم خونه دیدم مامانم داره گریه میکنه
ات; مامان چی شده
مامان ات: دخترم . دخترم کجا بودی
چرا امروز نرفتی مدرسه
ات: مامان من......
۸.۱k
۱۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.