معشوقه من یک خون آشامه(5)part
بیخیال شدم و رفتم سر کلاس هیچی نمیفهمیدم فقط تو فکر اون پسره بودم
&کیتی؟
از جام بلند شدم
_ب..بله
&حواست کجاست چرا به درس گوش نمیدی؟
_آه ببخشید تعظیمی کردم و نشستم
سعی کردم افکار بیهودم رو جمع کنم
وقتی تموم شد توی راه همش به اون فکر میکردم
خدایا چرا اینطوری میشه...
فلش نکست به فردا
(یه توضیح کوچیک که خیلی از نویسنده ها دچار این اشتباه میشن فلش بک یعنی اشاره به گذشته یا قبل اما بعضی از نویسنده ها وقتی میخوان به روز بعد یا آینده اشاره کنن میگن فلش بک خودتون الان باید متوجه منظورم شده باشید برای آینده یا بعدا باید بگید فلش نکست که اینی اشاره به بعد)
مجددا کارامو انجام دادم و رفتم
دانشگاه دیگه اون پسره رو ندیدم
&خبببب بچه ها یه دانشجو جدید داریم
بیا تو عزیزم
وقتی دیدمش مو به تنم سیخ شد
خودش بود....
&میتونی کنار کیتی بشینی
+ب..ببخشید ولی نمیدونم کدومو هستن
&کیتی دستتو بیار بالا تا پیدات کنه
_چ..چشم
دستمو بردم بالا حالا چه غلطی کنممم
اومد کنارم
+سلام من تهیونگ هستم و با دستش یه قلب درست کردم
خندیدم
_خوشبختم منم کیتی هستم
لبخند مهربونی زدم...
هنوزم باورش برام سخت بود
&خب خسته نباشید میتونید برید
وسایلمو جمع کردم
داشت میرفت
سعی کردم شجاع باشم
دستشو گرفتم و مانع رفتنش شدم
جدی گفتم
_صبر کن!
+چیزی شده؟
_خودتو به اون راه نزن که منو نمیشناسی
+راجب چی حرف میزنی
_من میشناسمت تو هم همینطور
بابت اینکه نجاتم دادی ممنونم اما یه سوال دارم تو چی هستی
+چ..چی میگی م...من منظورتو نمیفهمم
_تو یه خون آشامی نه؟
دستمو گرفت و فشار داد
_آ..آی ولم کن وحشی
+تو لعنتی چطوری منو یادته؟
_چی میگی
+من حافظتو پاک کرده بودم امکان نداره کسی بتونه چیزی یادش بمونه
_پس درست گفتم..
دستمو محکم تر فشار داد
موهامو زد کنار
سرشو برد سمت گردنمو و لیسی زد
بدنم داشت میلرزید
+کسی بفهمه میکشمت فهمیدی؟!
_آ..آره
+آفرین دختر خوب...
سریع دویدم و رفتم بیرون
دستمو روی سینم گذاشتم
_خدایا شکرت داشتم سکته میکردم
فلش نکست به روز بعد
بازم کارمای همیشگیمو کردم و راه افتادم
وقتی رسیدم دیدم اومده سعی کردم عادی جلوه بدم
+نیازی نیست جوری تظاهر کنی که انگار
اتفاقی نیوفتاده
بدنت داره میلرزه دیوونه
_م..ن؟
+اره تو
_یه سوال
+هوم؟
_میشه منو ببری به غبیله تون؟
+چی؟؟؟
_م..میشه منو ببری به غبیله تون؟
خب بنده کرم دارم
انشالله هر وقت شرطام جور شد پارت بعدو میزارم😂
شرطام
۱۲ تا لایک
#جونگ_کوک #جیمین #تهیونگ #جیهوپ
#شوگا #جین #نامجون #بی_تی_اس
#بلک_پینک #ایتزی #توایس #استری_کیدز
#فیک #داستان #رمان
&کیتی؟
از جام بلند شدم
_ب..بله
&حواست کجاست چرا به درس گوش نمیدی؟
_آه ببخشید تعظیمی کردم و نشستم
سعی کردم افکار بیهودم رو جمع کنم
وقتی تموم شد توی راه همش به اون فکر میکردم
خدایا چرا اینطوری میشه...
فلش نکست به فردا
(یه توضیح کوچیک که خیلی از نویسنده ها دچار این اشتباه میشن فلش بک یعنی اشاره به گذشته یا قبل اما بعضی از نویسنده ها وقتی میخوان به روز بعد یا آینده اشاره کنن میگن فلش بک خودتون الان باید متوجه منظورم شده باشید برای آینده یا بعدا باید بگید فلش نکست که اینی اشاره به بعد)
مجددا کارامو انجام دادم و رفتم
دانشگاه دیگه اون پسره رو ندیدم
&خبببب بچه ها یه دانشجو جدید داریم
بیا تو عزیزم
وقتی دیدمش مو به تنم سیخ شد
خودش بود....
&میتونی کنار کیتی بشینی
+ب..ببخشید ولی نمیدونم کدومو هستن
&کیتی دستتو بیار بالا تا پیدات کنه
_چ..چشم
دستمو بردم بالا حالا چه غلطی کنممم
اومد کنارم
+سلام من تهیونگ هستم و با دستش یه قلب درست کردم
خندیدم
_خوشبختم منم کیتی هستم
لبخند مهربونی زدم...
هنوزم باورش برام سخت بود
&خب خسته نباشید میتونید برید
وسایلمو جمع کردم
داشت میرفت
سعی کردم شجاع باشم
دستشو گرفتم و مانع رفتنش شدم
جدی گفتم
_صبر کن!
+چیزی شده؟
_خودتو به اون راه نزن که منو نمیشناسی
+راجب چی حرف میزنی
_من میشناسمت تو هم همینطور
بابت اینکه نجاتم دادی ممنونم اما یه سوال دارم تو چی هستی
+چ..چی میگی م...من منظورتو نمیفهمم
_تو یه خون آشامی نه؟
دستمو گرفت و فشار داد
_آ..آی ولم کن وحشی
+تو لعنتی چطوری منو یادته؟
_چی میگی
+من حافظتو پاک کرده بودم امکان نداره کسی بتونه چیزی یادش بمونه
_پس درست گفتم..
دستمو محکم تر فشار داد
موهامو زد کنار
سرشو برد سمت گردنمو و لیسی زد
بدنم داشت میلرزید
+کسی بفهمه میکشمت فهمیدی؟!
_آ..آره
+آفرین دختر خوب...
سریع دویدم و رفتم بیرون
دستمو روی سینم گذاشتم
_خدایا شکرت داشتم سکته میکردم
فلش نکست به روز بعد
بازم کارمای همیشگیمو کردم و راه افتادم
وقتی رسیدم دیدم اومده سعی کردم عادی جلوه بدم
+نیازی نیست جوری تظاهر کنی که انگار
اتفاقی نیوفتاده
بدنت داره میلرزه دیوونه
_م..ن؟
+اره تو
_یه سوال
+هوم؟
_میشه منو ببری به غبیله تون؟
+چی؟؟؟
_م..میشه منو ببری به غبیله تون؟
خب بنده کرم دارم
انشالله هر وقت شرطام جور شد پارت بعدو میزارم😂
شرطام
۱۲ تا لایک
#جونگ_کوک #جیمین #تهیونگ #جیهوپ
#شوگا #جین #نامجون #بی_تی_اس
#بلک_پینک #ایتزی #توایس #استری_کیدز
#فیک #داستان #رمان
۲۶.۷k
۱۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.