پارت12🌈✨still with me

پارت12
شب*
نیا:همه کارامو کرده بودم و یه لباس تقریبا باز پوشیدم و منتظر ته ته بودم
چیی چرا من اینطور صداش کردم ووششش ولی خب نمیتونم به خودم دروغ بگم که من دوسش دارم
موبایلم زنگ خورد برداشتم
ته:بیا دم در
نیا: رفتم نشستم تو ماشینش و سلام مردم و جواب سلاممو داد و ماشینو روشن کرد و راه افتادیم
نیا:یادته فقط یه دوچرخه داشتی و گوش هات درست نمیشنید؟
ته: اره یادمه ولی من الان گوشامو عمل کردم و پولدارم یه خونه ی بزرک دارم و چند تا ماشین خوب دارم
نیا: این چیزها و ثروتت برای من مهم نیست و نبود من همونجوری تورو دوست داشتم و خب اون موقع ها بیشتر خوش میگذشت وقتی که با دوچرخت رفتیم مدرسه با هم میرفتیم بیرون میخندیدیم بستنی میخوردیم دعوا میکردیم
ته: اگر بخوای بازم میتونیم بیا به هم برگردیم
نیا: .........
ته: رسیدیم پیاده شو
نیا: رفتیم تو و تا در رو باز کردیم بوی گند الکل و مشروب و سیگار میومد وعههه نمشه یه مهمونی سالم تر بگیرید
ته:اینا مگه دکتر نیستن😂
نکنه تو ام.....
نیا: نه من اصلا اینطوری نیستم
رییس بیمارستان اومد جلو برای خوش امد گویی
رییس:سلام خانم پارک نیا خوش اومدین و این مرد جنتلمن همون بیمار شما نیستن؟
نیا: چرا همون هستن ولی در واقعه ایشون دوس پسرم هستن کیم تهیونگ
رییس:خوش امدین زوج زیبایی هستین
نیا:م... مرسی
تهیونگ من میرم دستشویی تروخدا از جات تکون نخور تا بیام
ته: باشه
نیا: رفتم و برگشتم اوف حدس میزدم ته سر جاش نبود چش چش کردم یه هو دیدم ته........