فیک بیمار دیوونه
𝑃𝑎𝑟𝑡11
دو روز بعد**
دوروزه که اومدم پیش تهیونگ اینجا بهم خوش میگذره واقعا خیلی خوبه ولی خوب خونه جیهوپ ی چی دیگع بود اونجا اذیتشون میکردم اذیتم میکردن هییی هووف اصلا دلم برای جیهوپ تنگ شدهه ... رو کاناپه نشستم و تهیونگم فیلم باز کرد و نشستیم داشتیم میدیدم شب بود و پاپ کرن آورد و داشتیم همرا فیلم دیدن میخوردیم فیلم به جا های تاریکی کشید که تهیونگ منو بیشتر ب خودش چسبودن و داشت نزلیکم میشد میخاست لب هاشو ب لبم قرار بده که صدای زنگ در اومد...
ا.ت: م..ن نگا می..کنم
تهیونگ: اه باشه
ا.ت: در رو باز کردم که دیدم جیهوپ و لیسا اومدن جیهوپ یکم اخمالو بود ولی لیسا برعکس خیلی خندون بود و دهنش ب تا گوشاش باز بود نمیدونم چخبره رفتیم داخل که شروع ب حرف زدن کردن..
لیسا: خب.. اومدین بهتون ی خبر بدیم😉
تهیونگ: چی؟
لیسا: خب قرارعه... تو عمو بشی و عشقم هم بابا ... و دست همو گرفتن
ا.ت:اووو بهتون تبرک میگمم
لیسا: همم مرسی ایشالله قسمت شما دوتا هم بشه... البته یدونه نه چون تهیونگ خیلی بچه دوس داره ن؟
تهیونگ:اومم😄
ویو ا.ت
اعصابم کلا خراب بود ولی اصلا نشون نمیدادم که از درون دارم حسودی میکنم ولی جیهوپ که گفت دیگ ب لیسا دست هم نمیزنه تو قرار داد هم نوشته بود اه چقدر خنگم زده زیر قولش دیگ بیخیال بلند شدم رفتم آشپزخونه تا آب بخورم تا یکم آروم شمم باز هم همون حالت تهوعه و سر گیج اومد سراغم و چشام تار میدید که دیدم یکی اومد آشپزخونه از صداش فهمیدم جیهوپه ولی تا سرمو بالا آورد سیاهی...
بعد چن مین**
چشامو باز کردم دیدم تو اتاقمم و تهیونگ پیشمه جیهوپ هم اومد داخل اتاق که فک کنم اعصبانی و ناراحت بود از قیافش معلوم بود که چشه...
جیهوپ: حالت چطوره؟
ا.ت: خوبم.. چیزه میخام بگم من چن روزه..
جیهوپ: میدونم... عام .. تهیونگ داداش میشه بری بیرون میخام با ا.ت یعنی بیمارم تنها حرف بزنم..
تهیونگ: عا باشه (و رفت)
جیهوپ: تو واقعا چ هرزه ایی هستی هاا
ا.ت:چی میگی جیهوپ چی شده مگه؟!
جیهوپ: هه چی شده؟.. واقعا چی شدههه فک میکردم تو با همه دخترا فرق داری تو ی تار موت سهله ی انگشت کثیفتم با لیسا یا هر دختر جن* ایی فرق داره ولی بازم .. بازمممم گول خوردم تو هم همون هرزه ایی
ا.ت: جیهوپ... هق.. نمیدونم.. چی میگی..
جیهوپ: باشه بزا بهت واضع تر بگمم خانمم کیم شما بارداری تبریک میگم هنوز دو روزت کامل تکمیل نشده که حامله شدی
ا.ت:چییییییی
جیهوپ: چیه؟ تعجب چرا میکنی تو که وقتی با تهیونگ رابطه داشتی لذت میبردی فک نمیکرد حامله بشی؟!
ا.ت: جیهوپ... هق چی داری میگی.. هق تیهونگ حتی... حتی.. دستش هم بهم نخوردهه..هقق
جیهوپ:چی داری میگی ا.ت بچه گول میزنی؟؟ هه بایدهم بزنی چون من ی ابلهم که ب تو اعتماد کردم هم نوع های تو همون لیساس که بچه یکی دیگ تو شکمشه بعد ...
دو روز بعد**
دوروزه که اومدم پیش تهیونگ اینجا بهم خوش میگذره واقعا خیلی خوبه ولی خوب خونه جیهوپ ی چی دیگع بود اونجا اذیتشون میکردم اذیتم میکردن هییی هووف اصلا دلم برای جیهوپ تنگ شدهه ... رو کاناپه نشستم و تهیونگم فیلم باز کرد و نشستیم داشتیم میدیدم شب بود و پاپ کرن آورد و داشتیم همرا فیلم دیدن میخوردیم فیلم به جا های تاریکی کشید که تهیونگ منو بیشتر ب خودش چسبودن و داشت نزلیکم میشد میخاست لب هاشو ب لبم قرار بده که صدای زنگ در اومد...
ا.ت: م..ن نگا می..کنم
تهیونگ: اه باشه
ا.ت: در رو باز کردم که دیدم جیهوپ و لیسا اومدن جیهوپ یکم اخمالو بود ولی لیسا برعکس خیلی خندون بود و دهنش ب تا گوشاش باز بود نمیدونم چخبره رفتیم داخل که شروع ب حرف زدن کردن..
لیسا: خب.. اومدین بهتون ی خبر بدیم😉
تهیونگ: چی؟
لیسا: خب قرارعه... تو عمو بشی و عشقم هم بابا ... و دست همو گرفتن
ا.ت:اووو بهتون تبرک میگمم
لیسا: همم مرسی ایشالله قسمت شما دوتا هم بشه... البته یدونه نه چون تهیونگ خیلی بچه دوس داره ن؟
تهیونگ:اومم😄
ویو ا.ت
اعصابم کلا خراب بود ولی اصلا نشون نمیدادم که از درون دارم حسودی میکنم ولی جیهوپ که گفت دیگ ب لیسا دست هم نمیزنه تو قرار داد هم نوشته بود اه چقدر خنگم زده زیر قولش دیگ بیخیال بلند شدم رفتم آشپزخونه تا آب بخورم تا یکم آروم شمم باز هم همون حالت تهوعه و سر گیج اومد سراغم و چشام تار میدید که دیدم یکی اومد آشپزخونه از صداش فهمیدم جیهوپه ولی تا سرمو بالا آورد سیاهی...
بعد چن مین**
چشامو باز کردم دیدم تو اتاقمم و تهیونگ پیشمه جیهوپ هم اومد داخل اتاق که فک کنم اعصبانی و ناراحت بود از قیافش معلوم بود که چشه...
جیهوپ: حالت چطوره؟
ا.ت: خوبم.. چیزه میخام بگم من چن روزه..
جیهوپ: میدونم... عام .. تهیونگ داداش میشه بری بیرون میخام با ا.ت یعنی بیمارم تنها حرف بزنم..
تهیونگ: عا باشه (و رفت)
جیهوپ: تو واقعا چ هرزه ایی هستی هاا
ا.ت:چی میگی جیهوپ چی شده مگه؟!
جیهوپ: هه چی شده؟.. واقعا چی شدههه فک میکردم تو با همه دخترا فرق داری تو ی تار موت سهله ی انگشت کثیفتم با لیسا یا هر دختر جن* ایی فرق داره ولی بازم .. بازمممم گول خوردم تو هم همون هرزه ایی
ا.ت: جیهوپ... هق.. نمیدونم.. چی میگی..
جیهوپ: باشه بزا بهت واضع تر بگمم خانمم کیم شما بارداری تبریک میگم هنوز دو روزت کامل تکمیل نشده که حامله شدی
ا.ت:چییییییی
جیهوپ: چیه؟ تعجب چرا میکنی تو که وقتی با تهیونگ رابطه داشتی لذت میبردی فک نمیکرد حامله بشی؟!
ا.ت: جیهوپ... هق چی داری میگی.. هق تیهونگ حتی... حتی.. دستش هم بهم نخوردهه..هقق
جیهوپ:چی داری میگی ا.ت بچه گول میزنی؟؟ هه بایدهم بزنی چون من ی ابلهم که ب تو اعتماد کردم هم نوع های تو همون لیساس که بچه یکی دیگ تو شکمشه بعد ...
۳۷.۰k
۰۲ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.