پارت ²
پارت ²
فیک جیمین
نشستم شروع کردم به صبونه خوردن کمی بعد جیمین امد پایین
+سلام عزیزم صبح بخیر(لبخند)
_سلام(سرد)
+عا جیمین..
_امروز قرار لارا بیاد اینجا
+لا..را؟
_آره لارا
+باشه..ولی
_ا.ت بس کن تورو خدا
+من میرم تو غذاتو بخور
بغض داشت خفم میکرد..رفتم بالا تو اتاقم..شروع کردم بی صدا گریه کردن..این کار هرروزم بود!
بجای اینکه امروز با عشقم وقت بگذرونم..برم بیرون..هق..باید برم برای اون دخترهی عوضی غذا درست کنم..
رفتم در اتاقشو زدم..با اینکه ما زن و شوهریم..اتاق مشترک نداریم
_بله
+میتونم بیام تو
_آره بیا
+جیمین..میشه امروز..به لارا بگی نیاد..
_نه چرا؟؟
+آخه امروز..
_امروز چی
+تو نمیدونی امروز چه روزیه؟
_نه
+ت..تولدمه
_آهان..تولدت مبارک
امروز میتونی بری پیش دوستات
+ولی
_اگه کاری نداری برو بیرون
+باش
.......
ویو جیمین)
صدای بسته شدن در امد...فهمیدم ا.ت رفت بیرون..منم رفتم پایین تلوزیونو روشن کردم..مشغول فیلم دیدن بودم که صدای زنگ در امد..حتما ا.تس
درو باز کردم
▪︎های ددیییی
_های لارا
بیا تو عشقم
▪︎دختره هست؟
_کی ا.ت..اون نه نیست
▪︎خوب بهتراصلا حوصله شو ندارم
_تو همینجا بشین تا من بیام
▪︎باش
_رفتم تو اتاقم زنگ زدم به ا.ت
ویو ا/ت)
+همینجوری به درختا خیره شده بودم که گوشیم زنگ خود
روی صفحهگوشیمو نگاه کردم
My love 💘
فهمیدم جیمینه
+الو
_الو..اخه دختره...نمیبینی داره بارون میادددد زود بیا خونهه..فردا مریض میشی..میوفتی کنج خونهبدبختم میکنی حال و حوصله ی مریضداری ندارم
+..
_الوووو..چرا جواب نمیدی
+الان میام خونه
قط کردم
بوق بوق
بلند شدم راهی خونه شدم
.......
ادامه دارد
فیک جیمین
نشستم شروع کردم به صبونه خوردن کمی بعد جیمین امد پایین
+سلام عزیزم صبح بخیر(لبخند)
_سلام(سرد)
+عا جیمین..
_امروز قرار لارا بیاد اینجا
+لا..را؟
_آره لارا
+باشه..ولی
_ا.ت بس کن تورو خدا
+من میرم تو غذاتو بخور
بغض داشت خفم میکرد..رفتم بالا تو اتاقم..شروع کردم بی صدا گریه کردن..این کار هرروزم بود!
بجای اینکه امروز با عشقم وقت بگذرونم..برم بیرون..هق..باید برم برای اون دخترهی عوضی غذا درست کنم..
رفتم در اتاقشو زدم..با اینکه ما زن و شوهریم..اتاق مشترک نداریم
_بله
+میتونم بیام تو
_آره بیا
+جیمین..میشه امروز..به لارا بگی نیاد..
_نه چرا؟؟
+آخه امروز..
_امروز چی
+تو نمیدونی امروز چه روزیه؟
_نه
+ت..تولدمه
_آهان..تولدت مبارک
امروز میتونی بری پیش دوستات
+ولی
_اگه کاری نداری برو بیرون
+باش
.......
ویو جیمین)
صدای بسته شدن در امد...فهمیدم ا.ت رفت بیرون..منم رفتم پایین تلوزیونو روشن کردم..مشغول فیلم دیدن بودم که صدای زنگ در امد..حتما ا.تس
درو باز کردم
▪︎های ددیییی
_های لارا
بیا تو عشقم
▪︎دختره هست؟
_کی ا.ت..اون نه نیست
▪︎خوب بهتراصلا حوصله شو ندارم
_تو همینجا بشین تا من بیام
▪︎باش
_رفتم تو اتاقم زنگ زدم به ا.ت
ویو ا/ت)
+همینجوری به درختا خیره شده بودم که گوشیم زنگ خود
روی صفحهگوشیمو نگاه کردم
My love 💘
فهمیدم جیمینه
+الو
_الو..اخه دختره...نمیبینی داره بارون میادددد زود بیا خونهه..فردا مریض میشی..میوفتی کنج خونهبدبختم میکنی حال و حوصله ی مریضداری ندارم
+..
_الوووو..چرا جواب نمیدی
+الان میام خونه
قط کردم
بوق بوق
بلند شدم راهی خونه شدم
.......
ادامه دارد
۳.۲k
۱۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.