سناریو
وقتی بخاطر دیشب میگیری تا لنگه ظهر میخوابی
نامجون: بهتره برم برا صبحونه اش خوارکی بخرم
جین:خودش برات صبحونه اماده میکنه
یونگی:یعنی حالش خوبه؟دل درد نداره؟خیلی اذیت شد؟چون خیلی خسته اس تا الان خوابید؟ چی براش بخرم اخههههه؟
جیهوپ:فکر کنم سانشاینم اذیت شده ، معذرت میخوام
جیمین:نگرانش شدم ، میرم موچی بخرم براش
تهیونگ: وقتی بیدار میشه چندین دقیقه خیره تو خواب نگاهت میکنه(عذاب وجدان داره) صبحونه برات پنکیکو هات چاکلت درست میکنه
جونگ کوک:بغلت میکنه و وقتی بیدار شدی میگه میای بریم شیر موز و کیک بخوریم؟
نامجون: بهتره برم برا صبحونه اش خوارکی بخرم
جین:خودش برات صبحونه اماده میکنه
یونگی:یعنی حالش خوبه؟دل درد نداره؟خیلی اذیت شد؟چون خیلی خسته اس تا الان خوابید؟ چی براش بخرم اخههههه؟
جیهوپ:فکر کنم سانشاینم اذیت شده ، معذرت میخوام
جیمین:نگرانش شدم ، میرم موچی بخرم براش
تهیونگ: وقتی بیدار میشه چندین دقیقه خیره تو خواب نگاهت میکنه(عذاب وجدان داره) صبحونه برات پنکیکو هات چاکلت درست میکنه
جونگ کوک:بغلت میکنه و وقتی بیدار شدی میگه میای بریم شیر موز و کیک بخوریم؟
۶.۰k
۰۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.