چن پارتی تهیونگ و رزی

چن پارتی تهیونگ و رزی

پارک:برو بشین اونجا
رزی:چشم
رفتم نشستم معلم درس و گفت و زنگ تفریح خورد رفتم جای اون پسره که میش لیسا بود نشستم

لیسا::این همونیه که بهت گفتم خیلی کراشه
رزی:کجاش؟
لیسا:وات کوری نمیبینی
رزی:حالا ولش

جونگ کوک:هی پسر کجا بودی؟
ته:رفته بودم حیاط رو تمیز میکردم
جونگ کوک: تو چرا؟
ته:چه بدونم مدیر گف منم باید تمیز میکردم
جونگ کوک:اوکی،تو کلاسمون دوتا دختر دیگه امده
یکیش کنار من نشستع که خیلی کیوته اونیکی هم کنار صندلی تو
ته:اوکی
رفتم دیدم همون دختر صبحیه هست که بهش خودمو معرفی کرده بودم دیدم نشسته با اونیکی دختر که کوک میگه کیوت حرف میزنع رفتم پیشش
ته:چقدر جالب
رزی؛ چی؟
ته:تو همون دختریه هستی که صبح دیدم
رزی:آآآ اره
ته:خوش
رزی:خنده
ته:دوستته؟
رزی:نه ابجیمه دوقولوییم
ته:اهان
لیسا:من میرم پیش جونگ کوک تا مدرسه رو نشونم بده
رزی:اوکی


لیسا:امم چیزه اون پسره کیه؟
جونگ کوک:تهیونگ؟
لیسا:نمیدونم اونی که با رزی صمیمیه
جونگ کوک:اهان تهیونگ و میگی اون پسر خالمه
لیسا:اهان
جونگ کوک:حسودی کردی؟
لیسا:چی من؟برای چی؟ من حسود نیستم
جونگ کوک:باشه باشه(خنده)

ساری بقیه رو انشاالله ساعت ۶ اینا اپ میکنم