part :5
part :5
ویو کوک (علامت کوک+ علامت ته - علامت بقیه ×)
وسایلمو جمع کردم و واسه آخرین باز به اتاقم نگاه کردم دیگه نتونستم بغضم رد کنترل کنم . سخت بود واقعا سخت اینکه پدرتون اینقدر بی رحمانه بخواد به جا طلبش شمارو بده به طرف سخت بود من اینهمه سال واسش کار کردم و هرشب کتک خوردم و چیزی بهش نگفتم ولی اون الان با بیرحمی داره با من اینکارو میکنه .
سریع اشکامو پاک کردم و از اتاق رفتم بیرون دو تا مرد هیکلی منو بردن تو ماشین منو نشوندن پشت پیش آقای کیم و خودشون رفتن جلو نشستن .
تا به عمارت برسیم کمی حرفی نزد
همینجو ی تو سکوت بودیم که یهو گوشیم زنگ خورد . عاخ عاخ یادم رفت امروز قرار بود با بچه ها بریم بیرون گو وون بود گوشیم و جواب دادم (علامت گو وون ×)
+اولو؟
×هی پسر کجایی یه ساعته مارو اینجا کاشتی . چیشده باز با پدرت دعوات شده ؟
دلم نمیخواست بدونه
+ عاره هیونگ . شرمنده امروز نمیتونم بیام شما برین خوش بگذره
سریه
ع گوشیم رو قطع کردم که نتونه چیزی بگه گوشیمو خاموش کردم و گذاشتم تو جیبم
ویو کوک (علامت کوک+ علامت ته - علامت بقیه ×)
وسایلمو جمع کردم و واسه آخرین باز به اتاقم نگاه کردم دیگه نتونستم بغضم رد کنترل کنم . سخت بود واقعا سخت اینکه پدرتون اینقدر بی رحمانه بخواد به جا طلبش شمارو بده به طرف سخت بود من اینهمه سال واسش کار کردم و هرشب کتک خوردم و چیزی بهش نگفتم ولی اون الان با بیرحمی داره با من اینکارو میکنه .
سریع اشکامو پاک کردم و از اتاق رفتم بیرون دو تا مرد هیکلی منو بردن تو ماشین منو نشوندن پشت پیش آقای کیم و خودشون رفتن جلو نشستن .
تا به عمارت برسیم کمی حرفی نزد
همینجو ی تو سکوت بودیم که یهو گوشیم زنگ خورد . عاخ عاخ یادم رفت امروز قرار بود با بچه ها بریم بیرون گو وون بود گوشیم و جواب دادم (علامت گو وون ×)
+اولو؟
×هی پسر کجایی یه ساعته مارو اینجا کاشتی . چیشده باز با پدرت دعوات شده ؟
دلم نمیخواست بدونه
+ عاره هیونگ . شرمنده امروز نمیتونم بیام شما برین خوش بگذره
سریه
ع گوشیم رو قطع کردم که نتونه چیزی بگه گوشیمو خاموش کردم و گذاشتم تو جیبم
۵.۰k
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.