وقتی بهش اعتراف کردی و......(تک پارتی)(درخواستی)
#سناریو
#هان_جیسونگ
وقتی بهش اعتراف کردی و......(تک پارتی)(درخواستی)
علامتها:+ات _هان
ویو ات
دلم میخواست به جیسونگ بگم چقدر دوستش دارم ولی میترسیدم بهش بگم احساس میکردم که اعترافم اشتباه باشه و ردم کنه هعی بگذریم .
ویو ثنا
ات رفت رو میز صبحونه .
+سلام بچه ها
اعضا:سلام بیا صبحونه حاضره
+ اومدم
ات رفت صبحونه خورد بعد به هان گفت.
+ هان بیا کارت دارم .
_اومدم.(سرد)
+ ها..ن...دوس..ت....دارم.
_من دوست ندارم
اهم ثنا حرف میزنه بچه ها هان جلوی اعضا گفت.
ویو ات
دنیا سرم خراب شد یعنی چییی دوستم ندارهه از اول میدونستم این اعترافم اشتباه بودد
+بچه..ها..من میرم اتاقم ..کار دارم (با بغض گفت)
ویو اعضا
چان: هعی جیسونگ توهم همش زدحال میزنیا بدبخت ات دلم سوخت براش
ترجیح دادیم پیش ات نریم میخواستیم تو حال خودش باشه و خودشو خالی کنه
ویوات
رفتم تو اتاقم انقدر گریه کردم که حتی احساس میکردم صدام به بچه ها میرسه ترجیح دادم برم بیرون رفتم بیرون داشتم میرفتم که یه ماشین بهم برخورد کرد (یعنی تصادف کرد) صدای مردم میشنیدم همه روی سرم وایساده بودن که گوشیمو گرفتم و به چان هیونگ زنگ زدن
علامت مردم*
*سلام ببخشید اقای چان؟
چان:بفرمایید گوشی ات دست شما چیکار میکنه،
* ایشون تصادف کردن
چان:ت...صادف؟
*بله
چان :اومدم ادرس کجاست؟
* خیابان ***( اسمشو خودتون انتخاب کنید)
چان:ممنون
ویو اعضا
رفتن به اون خیابونی که چان گفت که بچه ها با ماشین خودشون به بیمارستان رفتن ولی هان با آمبولانس رفت .
ویو هان داشتم گریه میکردم که یک دفعه ات چشمشو باز کردو گفت.
+ها..ن
_ات هق هق خوبی؟
+اره خوبم
_لطفا زنده بمون ات هق هق من دوست دارم
به بیمارستان رسیدیم
ویو ثنا
چان و بچه ها مخصوصا هان گریه میکردن ولی نه نگران مثل هان
_چان هیونگ تورو خدا هق هق به دکترا بگو حالشو خوب کنن هق هق
چان خیلی ناراحت بود که هان این همه زجه میزنه
دکتر اومد
چان؛چی شد ات حالش خوبه؟
دکتر:متاسفیم ما همه تلاشمون رو کردیم که زنده بمونه ولی نشد تسلیت عرض میکنم غم اخرتون باشه
که بعدش تا هان خونه اومد خود*کشی کرد.
نام:ات
دلیل فوت:تصادف
نام :هان
دلیل فوت:خود*کشی
Sad ending
پایان غم انگیز
خوب شد یا بد؟ بگین بهم
#هان_جیسونگ
وقتی بهش اعتراف کردی و......(تک پارتی)(درخواستی)
علامتها:+ات _هان
ویو ات
دلم میخواست به جیسونگ بگم چقدر دوستش دارم ولی میترسیدم بهش بگم احساس میکردم که اعترافم اشتباه باشه و ردم کنه هعی بگذریم .
ویو ثنا
ات رفت رو میز صبحونه .
+سلام بچه ها
اعضا:سلام بیا صبحونه حاضره
+ اومدم
ات رفت صبحونه خورد بعد به هان گفت.
+ هان بیا کارت دارم .
_اومدم.(سرد)
+ ها..ن...دوس..ت....دارم.
_من دوست ندارم
اهم ثنا حرف میزنه بچه ها هان جلوی اعضا گفت.
ویو ات
دنیا سرم خراب شد یعنی چییی دوستم ندارهه از اول میدونستم این اعترافم اشتباه بودد
+بچه..ها..من میرم اتاقم ..کار دارم (با بغض گفت)
ویو اعضا
چان: هعی جیسونگ توهم همش زدحال میزنیا بدبخت ات دلم سوخت براش
ترجیح دادیم پیش ات نریم میخواستیم تو حال خودش باشه و خودشو خالی کنه
ویوات
رفتم تو اتاقم انقدر گریه کردم که حتی احساس میکردم صدام به بچه ها میرسه ترجیح دادم برم بیرون رفتم بیرون داشتم میرفتم که یه ماشین بهم برخورد کرد (یعنی تصادف کرد) صدای مردم میشنیدم همه روی سرم وایساده بودن که گوشیمو گرفتم و به چان هیونگ زنگ زدن
علامت مردم*
*سلام ببخشید اقای چان؟
چان:بفرمایید گوشی ات دست شما چیکار میکنه،
* ایشون تصادف کردن
چان:ت...صادف؟
*بله
چان :اومدم ادرس کجاست؟
* خیابان ***( اسمشو خودتون انتخاب کنید)
چان:ممنون
ویو اعضا
رفتن به اون خیابونی که چان گفت که بچه ها با ماشین خودشون به بیمارستان رفتن ولی هان با آمبولانس رفت .
ویو هان داشتم گریه میکردم که یک دفعه ات چشمشو باز کردو گفت.
+ها..ن
_ات هق هق خوبی؟
+اره خوبم
_لطفا زنده بمون ات هق هق من دوست دارم
به بیمارستان رسیدیم
ویو ثنا
چان و بچه ها مخصوصا هان گریه میکردن ولی نه نگران مثل هان
_چان هیونگ تورو خدا هق هق به دکترا بگو حالشو خوب کنن هق هق
چان خیلی ناراحت بود که هان این همه زجه میزنه
دکتر اومد
چان؛چی شد ات حالش خوبه؟
دکتر:متاسفیم ما همه تلاشمون رو کردیم که زنده بمونه ولی نشد تسلیت عرض میکنم غم اخرتون باشه
که بعدش تا هان خونه اومد خود*کشی کرد.
نام:ات
دلیل فوت:تصادف
نام :هان
دلیل فوت:خود*کشی
Sad ending
پایان غم انگیز
خوب شد یا بد؟ بگین بهم
۱.۶k
۱۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.