انتخاب خواستنی پارت 22
تازه قیافه رونا داد میزد اون موقع و میگفت تو کی هستی دیگه
مگه من گوشام درازه آخه
ایــــــــش
تو همین افکار بودم و با خشم به بقیه نگاه میکردم که یهو گوشی رونا زنگ خورد
رونا بلند شد با یه عذر خواهی رفت تا با تلفن صحبت کنه
یهو چشمم به مینو افتاد که سرش پایین بود و معلوم بود که ناراحته
آروم کنار گوشش گفتم
* هـی داداشی چی شده؟.
=ها، آ هیچی چیزی نیست، فقط..... فقط
ولش کن.
* به خاطر رونا ناراحتی.
به وضوح چشم هاشو که یهو از حدقه بیدون زد رو دیدم
یه لبخند کوچیک زدم و ادامه دادم
* میدونم که از همون اول که دیدیش ازش خوشت اومده.
= نه نه اینطور نیست اشتباه میکنی.
* اوم، واقعا، باشه پس باشه
منو بگو که میخواستم کمکت کنم.
= واقعا میتونی.
* دیدی گفتم دوستش داری.
=حالا هر چی، منم میدونم که به خاطر من نیست
به خاطر آقای ته ته است.
* اونم هست ولی خوب...
= اوممم، جالب شد، خوب چی؟.
* تو هم برام مهمی داداشی.
= خوب پس.....
هنوز حرف مینو تموم نشده بود که رونا با عجله اومد و گفت:
رونا: منو ببخشید باید سریع برم.
مینو سریع از جاش بلند شو و گفت:
= منم باهات میام.
وای خدا این داداش من واقعا آماتوره
ولی فرصت خوبیه با تهیونگ تنها میشم
داشتم به افکارم لبخند میزدم که یهو تهیونگ هم بلند شد و.......
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
و چی لامصب خوب بگو اخه 😢
بچه ها لطفا راضیم کنید پارت قبل هم لایک و کامنت بزارید 😁
تنکیو
مگه من گوشام درازه آخه
ایــــــــش
تو همین افکار بودم و با خشم به بقیه نگاه میکردم که یهو گوشی رونا زنگ خورد
رونا بلند شد با یه عذر خواهی رفت تا با تلفن صحبت کنه
یهو چشمم به مینو افتاد که سرش پایین بود و معلوم بود که ناراحته
آروم کنار گوشش گفتم
* هـی داداشی چی شده؟.
=ها، آ هیچی چیزی نیست، فقط..... فقط
ولش کن.
* به خاطر رونا ناراحتی.
به وضوح چشم هاشو که یهو از حدقه بیدون زد رو دیدم
یه لبخند کوچیک زدم و ادامه دادم
* میدونم که از همون اول که دیدیش ازش خوشت اومده.
= نه نه اینطور نیست اشتباه میکنی.
* اوم، واقعا، باشه پس باشه
منو بگو که میخواستم کمکت کنم.
= واقعا میتونی.
* دیدی گفتم دوستش داری.
=حالا هر چی، منم میدونم که به خاطر من نیست
به خاطر آقای ته ته است.
* اونم هست ولی خوب...
= اوممم، جالب شد، خوب چی؟.
* تو هم برام مهمی داداشی.
= خوب پس.....
هنوز حرف مینو تموم نشده بود که رونا با عجله اومد و گفت:
رونا: منو ببخشید باید سریع برم.
مینو سریع از جاش بلند شو و گفت:
= منم باهات میام.
وای خدا این داداش من واقعا آماتوره
ولی فرصت خوبیه با تهیونگ تنها میشم
داشتم به افکارم لبخند میزدم که یهو تهیونگ هم بلند شد و.......
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
و چی لامصب خوب بگو اخه 😢
بچه ها لطفا راضیم کنید پارت قبل هم لایک و کامنت بزارید 😁
تنکیو
۱۰.۵k
۲۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.