part7
part7
پرش به فردا و وقتی که ات مرخص شد
ات: یونگی خودم میتونم بیام
یونگی: نه وایسا میخوام کمکت کنم
ات: حالا مه اصرار داری باشه ددی
یونگی یهو بر🍂اش ریخت
یونگی: ددی؟!!!!!
ات: اره ددی میخوام صدات کنم
یونگی: باشه بیبی
ات: ددی
یونگی: جانم بیبی
ات: میتونم برم امریکا؟
یونگی: تازه داریم از بیمارستان میایم بیرون
ات: خب میخوام برم خانوادمو ببینم
یونگی: اونا قراره چند روز دیگه بیان سئول
ات: خب ددی من بابل تی میخوام(کیوت)
یونگی: خودتو کیوت نکن بیبیم
سوار ماشین شدیم و رفتیم بابل تی خوردیم
(ات عاشق بابل تیه)
بعدش رفتیم پیش جیمین
ات: سلام جیمین من اومدم
جیمین ات رو بغل کرد(همه اعضا همو بغل میکنن چون براشون عادیه و اشکالی هم براشون نداره)
بعدش باهم رفتن داخل ویلا صدای در اوند ات در رو باز کرد دید خواننده مورد علاقشه(بلک پینک مثلا🤡)
بعدش ات رفت بغلشون و باهم کلی حرف زدن و خندیدن
بعدش اعضا اومدن. و بعد استری کیدز و اکسو و توایس
از زبان ادمین: همه گروه کیپاپی اومدن😂البته نه همشون فقط همینا🥸
بعدش اینها اومدن3تا ون برداشتن و رفتن جنگل
پرش به جنگل
یونگی ات رو بغل کرده بود و همه داشتن حرف میزدن بعدش یهو فلیکس و هیونجین گفتن: ما یلحظه میریم نگاه کنیم چیزی نیست و جامون امنه!
سهون: فقط هواستون باشه
این فقط نقشه فلیکس و هیونجین بود رفتن تا باهن نقشه بکشن که هیونجین ات رو مال خودش کنه
هیونجین: من ات رو میخوام
فلیکس: نگران نباش تو ات رو مال خودت میکنی
هیونجین: اما اون یونگیه احمق همه جا به ات چسپیده و با وجود این همه ادم چطور ات رو نال خودم کنم؟
فلیکس: وقتی جایی که با ات تنهایی بهش اعتراف کن
هیونجین: پیشنهاد خوبیه
بعدش رفتن سمت بقیه و گفتن: جامون امنه
بقیه: هوفففففف
بعدش ات میخواست بره دستشویی که هیونجین هم رفت و بهش اعتراف کرد اما ات سریع دویید به سمت یونگی هم با هیونجین دعوا کرد. فلیکس و جیمین و هوپی و نامجون جداشون کردن. بعدش هرکدوم از گروها رفتن داخل چادر خیلی بزرگی(یعنی هر یدونه از این چادرا یدونه گروه رفتن داخلش) اما یونگی ات رو هم برد پیش خودش تا چیزی نشه
پرش به فردا هنه بیدلر شدن و خواستن برن شهر. وسایلشون رو جمع کردن و رفتن سوار ون شدن و نامجون داخل یه رستوران برای هر گروه یه میز بزرگ رو رزو کرد و و ون ها به یمت رستوران ها رفتن بعدش رفتن داخل رستوران و چنتا ازطرفداراشون هم داخل
رستوران بودن و عکس گرفتن. نامجون همه ی هزینه هارو حساب کرد. همه از نامجون تشکر کردن و بعد از غذاشون از رستوران خارج شدن
پرش به فردا و وقتی که ات مرخص شد
ات: یونگی خودم میتونم بیام
یونگی: نه وایسا میخوام کمکت کنم
ات: حالا مه اصرار داری باشه ددی
یونگی یهو بر🍂اش ریخت
یونگی: ددی؟!!!!!
ات: اره ددی میخوام صدات کنم
یونگی: باشه بیبی
ات: ددی
یونگی: جانم بیبی
ات: میتونم برم امریکا؟
یونگی: تازه داریم از بیمارستان میایم بیرون
ات: خب میخوام برم خانوادمو ببینم
یونگی: اونا قراره چند روز دیگه بیان سئول
ات: خب ددی من بابل تی میخوام(کیوت)
یونگی: خودتو کیوت نکن بیبیم
سوار ماشین شدیم و رفتیم بابل تی خوردیم
(ات عاشق بابل تیه)
بعدش رفتیم پیش جیمین
ات: سلام جیمین من اومدم
جیمین ات رو بغل کرد(همه اعضا همو بغل میکنن چون براشون عادیه و اشکالی هم براشون نداره)
بعدش باهم رفتن داخل ویلا صدای در اوند ات در رو باز کرد دید خواننده مورد علاقشه(بلک پینک مثلا🤡)
بعدش ات رفت بغلشون و باهم کلی حرف زدن و خندیدن
بعدش اعضا اومدن. و بعد استری کیدز و اکسو و توایس
از زبان ادمین: همه گروه کیپاپی اومدن😂البته نه همشون فقط همینا🥸
بعدش اینها اومدن3تا ون برداشتن و رفتن جنگل
پرش به جنگل
یونگی ات رو بغل کرده بود و همه داشتن حرف میزدن بعدش یهو فلیکس و هیونجین گفتن: ما یلحظه میریم نگاه کنیم چیزی نیست و جامون امنه!
سهون: فقط هواستون باشه
این فقط نقشه فلیکس و هیونجین بود رفتن تا باهن نقشه بکشن که هیونجین ات رو مال خودش کنه
هیونجین: من ات رو میخوام
فلیکس: نگران نباش تو ات رو مال خودت میکنی
هیونجین: اما اون یونگیه احمق همه جا به ات چسپیده و با وجود این همه ادم چطور ات رو نال خودم کنم؟
فلیکس: وقتی جایی که با ات تنهایی بهش اعتراف کن
هیونجین: پیشنهاد خوبیه
بعدش رفتن سمت بقیه و گفتن: جامون امنه
بقیه: هوفففففف
بعدش ات میخواست بره دستشویی که هیونجین هم رفت و بهش اعتراف کرد اما ات سریع دویید به سمت یونگی هم با هیونجین دعوا کرد. فلیکس و جیمین و هوپی و نامجون جداشون کردن. بعدش هرکدوم از گروها رفتن داخل چادر خیلی بزرگی(یعنی هر یدونه از این چادرا یدونه گروه رفتن داخلش) اما یونگی ات رو هم برد پیش خودش تا چیزی نشه
پرش به فردا هنه بیدلر شدن و خواستن برن شهر. وسایلشون رو جمع کردن و رفتن سوار ون شدن و نامجون داخل یه رستوران برای هر گروه یه میز بزرگ رو رزو کرد و و ون ها به یمت رستوران ها رفتن بعدش رفتن داخل رستوران و چنتا ازطرفداراشون هم داخل
رستوران بودن و عکس گرفتن. نامجون همه ی هزینه هارو حساب کرد. همه از نامجون تشکر کردن و بعد از غذاشون از رستوران خارج شدن
۶.۰k
۲۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.