نوشته شده در:29/08/1403
نوشته شده در:29/08/1403
نویسنده|Sara_sjrt
پارت2 \ فصل1
آنچه گذشت:خلاصه کنیم که سارای بد بخت بیهوش میشه میره یجای که نمیدونم کجاس
...................﷼
(راوی:راستی یادتون که نرفته زمین گرده؟)
_ولی شبی برزخه.....
یارو:داداش برزخ مث این جاهاس که کاغذ بازی میکنن فقط بکگراندش فرق داره سفیدعلی نی
_ای خیانت کار....فارسی را پاس بدانن پس زمینه نه بکح گراندح
یارو:حالا هرچی من پشمائیلم اومدم ببرمت یجای دیگه از دنیا حق انتخابم ند_
_عع؟؟ پس منم اژدهائیلم میخوام مث بی دندونت کنم_«نگاهی که تمسخر توش موج میزند»
پشمائیل:بامن شوخیی نکننن من جنبه ندارممم_«رفتار بچگانه»
_به کی_ به کی بگم پشمک عزیز؟
پشمک:گمشو برو اونجا واسا
_نمی ایستم اونجا_«لبخند کژکشانه»
پشمک:ددد برو دیگههه
_میخوام برم خونه....منو جای بفرستی ننم نگران میشه تفلنکشم میکنه_«اشک تمساح»
پشمک:زمان اونجا دیر میگذره مثل شیفت میمونه هر ساعت سی آر یه هفته سی آره
_شت...ینی بیستو چهار هفته وقت داروم مو؟
پشمک:آره آره حالا وایمیسی؟
_چرا که نه با افتخار م_
پشمک:صبر کن میتونی سه تا درخواست قبلش ازم داشته باشی
_اوکی...از اونجای که حوصله ندارم کودک کار بشم اولش یه کارت با اعتبار دایسوکه بزا جیبم بعدیا پیشکشن
پشمک:حله...بعدیا که پیشکشن؟ پس انجام نمی_
_دها...یه لحظه میشه لباسا منو عوض کنی با یه دست از لباسای خودم؟ آخه با بلوز شلوا_
پشمک بشکن میزند و لباس های وی تغییر میکند»
_دا....منم ازینا...منم ازینا...
پشمک:آها راستی داخل هر انیمه یا انیمیشنی که فرستادمت قدرت های خاصی که به سبک انیمه میخوره پیدا میکنی فقط درست ازشون استفاده کن و سعی کن سرنوشت اون انیمرو بهتر بکنی نه اینکه بری ولگردی با کراشات
_من به خواهر خودم دست نمیزنم با کراشم ولگردی کنم؟....نچ نچ من بچه مسلمانم
پشمک:اوکی اوکی...بای
پشمک یک بشکن دیگر میزند و وی در وسط جمعیت ظاهر میشود»
سارای بد بختی که عین سگ استرس گرفته»
_ای....بگم چکارت نکنه حاج آقا تناسخی کثا_
============﷼
یاعی یاعی
خب دیگه بستونه همین
بازم پارت میدم فردا
آها آها یه توضیح بدم
منظورم از مثل شیفت کردن اینه که
سی آر دنیای اصلیه خودمون میشه
دی آر ریلتی ای که میخواید واردش بشیده و هر یک ساعت سی آر مثلا یک روز دو روز یا بیشتر توی دی آرتونه
فهمستین؟
نویسنده|Sara_sjrt
پارت2 \ فصل1
آنچه گذشت:خلاصه کنیم که سارای بد بخت بیهوش میشه میره یجای که نمیدونم کجاس
...................﷼
(راوی:راستی یادتون که نرفته زمین گرده؟)
_ولی شبی برزخه.....
یارو:داداش برزخ مث این جاهاس که کاغذ بازی میکنن فقط بکگراندش فرق داره سفیدعلی نی
_ای خیانت کار....فارسی را پاس بدانن پس زمینه نه بکح گراندح
یارو:حالا هرچی من پشمائیلم اومدم ببرمت یجای دیگه از دنیا حق انتخابم ند_
_عع؟؟ پس منم اژدهائیلم میخوام مث بی دندونت کنم_«نگاهی که تمسخر توش موج میزند»
پشمائیل:بامن شوخیی نکننن من جنبه ندارممم_«رفتار بچگانه»
_به کی_ به کی بگم پشمک عزیز؟
پشمک:گمشو برو اونجا واسا
_نمی ایستم اونجا_«لبخند کژکشانه»
پشمک:ددد برو دیگههه
_میخوام برم خونه....منو جای بفرستی ننم نگران میشه تفلنکشم میکنه_«اشک تمساح»
پشمک:زمان اونجا دیر میگذره مثل شیفت میمونه هر ساعت سی آر یه هفته سی آره
_شت...ینی بیستو چهار هفته وقت داروم مو؟
پشمک:آره آره حالا وایمیسی؟
_چرا که نه با افتخار م_
پشمک:صبر کن میتونی سه تا درخواست قبلش ازم داشته باشی
_اوکی...از اونجای که حوصله ندارم کودک کار بشم اولش یه کارت با اعتبار دایسوکه بزا جیبم بعدیا پیشکشن
پشمک:حله...بعدیا که پیشکشن؟ پس انجام نمی_
_دها...یه لحظه میشه لباسا منو عوض کنی با یه دست از لباسای خودم؟ آخه با بلوز شلوا_
پشمک بشکن میزند و لباس های وی تغییر میکند»
_دا....منم ازینا...منم ازینا...
پشمک:آها راستی داخل هر انیمه یا انیمیشنی که فرستادمت قدرت های خاصی که به سبک انیمه میخوره پیدا میکنی فقط درست ازشون استفاده کن و سعی کن سرنوشت اون انیمرو بهتر بکنی نه اینکه بری ولگردی با کراشات
_من به خواهر خودم دست نمیزنم با کراشم ولگردی کنم؟....نچ نچ من بچه مسلمانم
پشمک:اوکی اوکی...بای
پشمک یک بشکن دیگر میزند و وی در وسط جمعیت ظاهر میشود»
سارای بد بختی که عین سگ استرس گرفته»
_ای....بگم چکارت نکنه حاج آقا تناسخی کثا_
============﷼
یاعی یاعی
خب دیگه بستونه همین
بازم پارت میدم فردا
آها آها یه توضیح بدم
منظورم از مثل شیفت کردن اینه که
سی آر دنیای اصلیه خودمون میشه
دی آر ریلتی ای که میخواید واردش بشیده و هر یک ساعت سی آر مثلا یک روز دو روز یا بیشتر توی دی آرتونه
فهمستین؟
۳۸۴
۳۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.