پارت چهار

پارت چهار
یونا ویو
یونا: وا رفت.... رفت هس بار رفتنم پرید هی 😮‍💨برم یه قدم بزنم
و از خونه رفتم بیرون
یونا: دلم میخواست مست کنم هی حس پرید
همین جور که تو کوچه و پس کوچه قدم میزدم پیش خودم غرغر میکردم یهو حس کردم یکی داره دنبالم میاد سریع برگشتم دیدم یه گربه ای به شدت کیوت افتاده دنبالم
رفتم سمتش و نشستم اومد نازش کنم که یه قدم رفت عقب
یونا: نترس کوچولو کاریت ندارم
که شروع کرد دستم رو به بو کردن و گذاشت ناز کنم
یونا: بهت نمیاد گربه بیرونی باشی.....  صاحبت کجاش
گربه همین جور بهم نگاه میکرد
یونا: دوست داری با من زندگی کنی؟
گربه: میو میو 🤣🤣
و خودشو رو به پام میمالوند
یونا: فکر کنم این یعنی اره
و بلندش کردم و رفتم غذای مخصوص گربه کرفتم
یونا: دیگه بریم خونه
همین که رسیدیم خونه مستقیم رفت سمت حموم و گربه رو گذاشتم توی وان و اب گرم رو باز کردم و شروع کردم به شسنتش
یونا: حالا تمیز شدی..... وایسا من برات اسم نزاشتم خوب.... اسمت رو میزارم پوفک
یونا: پفک
پفک: میو میو
یونا: فکر کنم خوشت اومد
میونگ ویو
حوصلم سر رفته بودم اومدم برم جیهوپ رو اذیت کنم که کوک اومد
جیهوپ: خدایا شکرت
کوک: نترس الا دوتا میشن پدر همون رو در میارن
میونگ: الا یعنی قبول کرد
کوک: اره
جیمین: کوک چکارش کردی
کوک: مخ زدم
یونگی: حرفی برای گفتن ندارم
میونگ: من برم اون اتاق خالیه رو تمیز کنم براش
و از اون جمع بلند شدم رفتم توی اتاق و شروع کردم به تمیز کردنش
و ترینش کردم
(فردا صبح)
کوک : من رفتم
میونگ: کجا؟(با دهن پر)
کوک: دنبال یونا
میونگ: من میام
کوک: باش سریع فقط من