خداحافظ ای عشق قدیمی
از زبان دازای: امیلیا رو گرفتم زک رو هم به خونواده ی اصلیش برگردوندم اون بچه رو از یه خونواده ی دیگه دزدیده بود وارد انبار مافیا شدم
- خوب دستت رو شد دیگه کاری نمیتونی بکنی
¢ من خیلی قبل تر کارم رو کرده بودم ده سال پیش من با قدرتم تو رو طلسم کردم و کاری کردم از چویا بدت بیاد یادت بره دوستش داری که دختره اومد منم اونو با یه کلک ازت دورش کردم چون دنبال اون مدارک بودم
- تو ده سال زندگیمو نابود کردی حالا دیگه قدرتت اثر نداره دیگه من تورو با خیانت هایی که کردی به مافیا به موری سان میسپارم
و رفتم حالا واقعا این ده سال رو فهمیدم این ده سال خیلی ها رو نابود کرد خیلی هارو حالا یه سوال داشتم چی قراره بشه
- خوب دستت رو شد دیگه کاری نمیتونی بکنی
¢ من خیلی قبل تر کارم رو کرده بودم ده سال پیش من با قدرتم تو رو طلسم کردم و کاری کردم از چویا بدت بیاد یادت بره دوستش داری که دختره اومد منم اونو با یه کلک ازت دورش کردم چون دنبال اون مدارک بودم
- تو ده سال زندگیمو نابود کردی حالا دیگه قدرتت اثر نداره دیگه من تورو با خیانت هایی که کردی به مافیا به موری سان میسپارم
و رفتم حالا واقعا این ده سال رو فهمیدم این ده سال خیلی ها رو نابود کرد خیلی هارو حالا یه سوال داشتم چی قراره بشه
۶.۴k
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.