این رمان خوبه ؟؟

#رمان_فرشته_و_شیطان
#پارت4

دختری که هروز وقتی میرم دانشگاه اذیتم میکنه با دوستاش اسمش هم

کیم یو جونگه و بخاطر اینکه همه من رو دوست دارن اذیتم میکنه اَههههه😡

یو جونگ: سلام  ا/ت جونم اشکال نداره پیشد بشینم

♡: ا😐

اب میوه ای دستش بود رو میریزه روی سرم

یو جونگ: ای وای حواسم نبود ببخشید🤣😏

جونگ کوک از جاش بلد شد و با خشم رفت سمت یونگ و داد

جونگ کوک: چرا این کردی (چشماش از خشن قرمز شده بود)

یو جونگ: وای من رو ببخش دیگه کاری به ا/ت ندارم اصلا از این کشور میرم فقط بزار برم (از ترس)

جونگ کوک: گمشو دیگه کنار ا/ت نبینمت

جیمین امد پیش جونگ کوک و داشت چیزی می گفت ولی من چیزی نشنیدم


ویو جیمین

_اروم باش دادش کم مونده بود همه بفهمن شیطانی

جونگ کوک باش دادش  ارومم ولی اگه یک بار دیگه بره رو مخم میکشمش

_همه چی که با خشم درست نمیشه

جونگ کوک: چرا انقدر مهربونی لخه یکم خشم داشته باش 😆 ولی حق با تو بریم بیش ا/ت