مافیای جذاب من
پارت ۶
از زبان جون کوک
دیدم ا/ت بغض کرد از ماشین پیاده شد بد یک ساعت بر گشت دیدم لباسش خونی
بد با سرعت وسایلش گذاشت پشت بد داشت با سرعت اومد که بیاد داخل چند مرد از پشت گرفتند شو انداختند ا/تو با سرعت پیاده شدم داد زدم گفتم
کوک: چی کار میکند
قمار بازه: بابا ش بهم فروخت کی باشی
کوک: الان بهت نشون میدم کیم
از زبان ا/ت
هم ریختن روی کوک بد بچه ها اومدن پایین بادیگارد هارو زدن بد منو کوک بلند کرد گذاشت رو پاش بچه هام اومدن تو ماشین
یونا: ا/ت چی شد
اتفاقاتی که تو خونه افتاد گفتم به بچه ها
ته : میخوای به دکتر بگم بیاد خونه نامجون کوک
کوک : اره ا/ ت تو من نامجون یونا جنی باید درمان شویم
ته : باشه نامجون زنگ بزن
نامجون : باشه دکتر بوق بوق بوق
دکتر : سلام
نامجون : سلام یک ساعت دیگه خونه من
دکتر : باشه
نامجون : زنگ زدم
کوک : اوکی ا/ ت حالت خوب سردی
ا/ ت : اره یونا تو
یونا : اره جنی
جنی : اره
نامجون : رسیدیم
کوک : ا/ت میتونی راه بری
ا/ت: نه
کوک : باشه بیا بغلم
ا/ت: مگه من با تو صمیمی هستم نیاز نکرد
بد کوک منو به زور بغلم کرد بردم
نامجون : یونا بیا
یونا : باشه آقای نامجون اونم بخاطر پام شکست میگم چشم
ته :. جنی
جنی : نه نه
ته : اوکی
جنی: نه بیا
ته : اوکی
ا/ ت خونه نامجون واقع بزرگ وارد که شدیم خوشگل بود خیلی بچهها مارو گذاشتن روی مبل دکتر اول پسرا چک کرد بد ما نوبت من که شد
دکتر : این خانم باید تو اتاق چک شود
کوک : چرا
نامجون : خوب یک چیز میدونه
کوک : باشه
منو برد تو اتاق بد داشت چک میکرد هم جام. دست میزد داشت میرفت اونجا دستش
که جیغ کشیدم گفتم کمک
از زبان ته
شنیدم ا/ت کمک میخواهد به بچه ها گفتن نه شنیدم من قبول
ا ز زبان ا/ت
نزدیک بود شلوار شو در بیار
که یک جیغی کشیدم که لیوان شکست
از زبان کوک :
داشتم با بچه ها صحبت میکردم صدای جیغ ا/ت شنیدم رفتم بالا دیدم اون صحنه رو دیدم خون جلو چشم گرفت مرد زدم بچه هام اومدن مرد انداختند تو اتاق شکنجه من ا/ت دادم به یونا
یونا : ا/ت خوبی
ا/ت : اره
کوک : بچه ها نامجون یک زره بلد ا/ت خوب کنه برین کنار
نامجون: خوبی درد نداری
ا/ت : اره اما درد دارم
کوک : شنیدم گفت درد دارم با سرعت رفتم تو اتاق شکنجه داشتم صدای در ا/ت میشنیدم با سرعت شلاقی برداشتم دکتر زدم
از زبان ته
دیدم کوک رفت پایین همراهش رفتم دیدم با سرعت رفت تو اتاق شکنجه مرد داشت میزد
از زبان ا/ت دیدم کوک ته اومدن بالا هم رفتیم پایین وسایل آوردیم بالا لباس پوشیدیم کار لازم کردیم رفتیم خوابیدیم
از زبان جون کوک
دیدم ا/ت بغض کرد از ماشین پیاده شد بد یک ساعت بر گشت دیدم لباسش خونی
بد با سرعت وسایلش گذاشت پشت بد داشت با سرعت اومد که بیاد داخل چند مرد از پشت گرفتند شو انداختند ا/تو با سرعت پیاده شدم داد زدم گفتم
کوک: چی کار میکند
قمار بازه: بابا ش بهم فروخت کی باشی
کوک: الان بهت نشون میدم کیم
از زبان ا/ت
هم ریختن روی کوک بد بچه ها اومدن پایین بادیگارد هارو زدن بد منو کوک بلند کرد گذاشت رو پاش بچه هام اومدن تو ماشین
یونا: ا/ت چی شد
اتفاقاتی که تو خونه افتاد گفتم به بچه ها
ته : میخوای به دکتر بگم بیاد خونه نامجون کوک
کوک : اره ا/ ت تو من نامجون یونا جنی باید درمان شویم
ته : باشه نامجون زنگ بزن
نامجون : باشه دکتر بوق بوق بوق
دکتر : سلام
نامجون : سلام یک ساعت دیگه خونه من
دکتر : باشه
نامجون : زنگ زدم
کوک : اوکی ا/ ت حالت خوب سردی
ا/ ت : اره یونا تو
یونا : اره جنی
جنی : اره
نامجون : رسیدیم
کوک : ا/ت میتونی راه بری
ا/ت: نه
کوک : باشه بیا بغلم
ا/ت: مگه من با تو صمیمی هستم نیاز نکرد
بد کوک منو به زور بغلم کرد بردم
نامجون : یونا بیا
یونا : باشه آقای نامجون اونم بخاطر پام شکست میگم چشم
ته :. جنی
جنی : نه نه
ته : اوکی
جنی: نه بیا
ته : اوکی
ا/ ت خونه نامجون واقع بزرگ وارد که شدیم خوشگل بود خیلی بچهها مارو گذاشتن روی مبل دکتر اول پسرا چک کرد بد ما نوبت من که شد
دکتر : این خانم باید تو اتاق چک شود
کوک : چرا
نامجون : خوب یک چیز میدونه
کوک : باشه
منو برد تو اتاق بد داشت چک میکرد هم جام. دست میزد داشت میرفت اونجا دستش
که جیغ کشیدم گفتم کمک
از زبان ته
شنیدم ا/ت کمک میخواهد به بچه ها گفتن نه شنیدم من قبول
ا ز زبان ا/ت
نزدیک بود شلوار شو در بیار
که یک جیغی کشیدم که لیوان شکست
از زبان کوک :
داشتم با بچه ها صحبت میکردم صدای جیغ ا/ت شنیدم رفتم بالا دیدم اون صحنه رو دیدم خون جلو چشم گرفت مرد زدم بچه هام اومدن مرد انداختند تو اتاق شکنجه من ا/ت دادم به یونا
یونا : ا/ت خوبی
ا/ت : اره
کوک : بچه ها نامجون یک زره بلد ا/ت خوب کنه برین کنار
نامجون: خوبی درد نداری
ا/ت : اره اما درد دارم
کوک : شنیدم گفت درد دارم با سرعت رفتم تو اتاق شکنجه داشتم صدای در ا/ت میشنیدم با سرعت شلاقی برداشتم دکتر زدم
از زبان ته
دیدم کوک رفت پایین همراهش رفتم دیدم با سرعت رفت تو اتاق شکنجه مرد داشت میزد
از زبان ا/ت دیدم کوک ته اومدن بالا هم رفتیم پایین وسایل آوردیم بالا لباس پوشیدیم کار لازم کردیم رفتیم خوابیدیم
۵۳.۲k
۱۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.