♧گل خار دار♧
♧گل خار دار♧
★P②★
یکم هول کردم ولی زیاد اهمیت ندادم و دوباره ب قدم زدنم ادامه دادم ک یهو یکی محکم دستشو گذاشت رو شونم و محکم فشار داد و با صدای بمی گفت
×ت کی هستی اینجا محل ماعه هیچ کس حق ندارع بیاد اینجا (با لحن تحدید آمیز)
+آخخ من نمیدونستم آیی... من اینجا تازه واردم آخخخخخ و.. ولم کن
×دیگ راه برگشتی نیس باید سزای کارتو ببینی جوجه
بعد هم منو برگردوند رو ب خودش و هولم داد رو زمین تا خواستم بلند شم سریع یدونه محکم زد ب ساق پام از درد جیغ کشیدم ک دو نفر از پشت دستامو گرفتن و اون ی سیلی محکم بهم زد و بعد بهشون اشاره کرد ک ولم کنن تا ولم کردن افتادم رو زمین و بعد بهشون علامت داد ک برن وقتی رفتن اومد جلوم و خم شد و صورتشو نزدیک صورتم کرد و یهو ی چاقو از جیبش دراورد و کشید رو گردنم و همین طور ک میکشید بهم گفت
×دیگ جلو چشمم نبینمت فهمیدی اگ ی بار دیگ جلو چشمم ببینمت.... با خوردن زنگ حرفش قطع شد و چاقو رو از رو گردنم برداشت و رفت چن دیقه همون جا شک زده موندم و یهو ب خودم اومدم سریع پا شدم و رفتم دستشویی و خودمو مرتب کردم وای اون پسر عوضی با اون سیلی ک زد صورتمو کبود کرد همین جور ب صورتم ت آینه نگاه میکردم ک یهو گردنم بد جور سوخت ی نگاه بهش کردم وای گردنم پر خون شده هول کردم نمیدونستم چی کار کنم سعی کردم بشورمش و وقتی خونشو پاک کردم از ت کیفم ی پارچه برداشتم و باهاش گردنمو بستم یکم بهتر شد خواستم برم از دستشویی بیرون ک ساق پام درد گرفت ی نگاه بهش انداختم ک دیدم ی کبودیه کوچیکه و جدی نیس و آروم ب سمت کلاس راه افتادم تقریبا 5 دیقه از شروع کلاس گذشته بود و از شانس خوبم معلم هنوز نیومده بود رفتم و نشستم رو صندلی ک حدس بزن کی پشت سریم بود
★P②★
یکم هول کردم ولی زیاد اهمیت ندادم و دوباره ب قدم زدنم ادامه دادم ک یهو یکی محکم دستشو گذاشت رو شونم و محکم فشار داد و با صدای بمی گفت
×ت کی هستی اینجا محل ماعه هیچ کس حق ندارع بیاد اینجا (با لحن تحدید آمیز)
+آخخ من نمیدونستم آیی... من اینجا تازه واردم آخخخخخ و.. ولم کن
×دیگ راه برگشتی نیس باید سزای کارتو ببینی جوجه
بعد هم منو برگردوند رو ب خودش و هولم داد رو زمین تا خواستم بلند شم سریع یدونه محکم زد ب ساق پام از درد جیغ کشیدم ک دو نفر از پشت دستامو گرفتن و اون ی سیلی محکم بهم زد و بعد بهشون اشاره کرد ک ولم کنن تا ولم کردن افتادم رو زمین و بعد بهشون علامت داد ک برن وقتی رفتن اومد جلوم و خم شد و صورتشو نزدیک صورتم کرد و یهو ی چاقو از جیبش دراورد و کشید رو گردنم و همین طور ک میکشید بهم گفت
×دیگ جلو چشمم نبینمت فهمیدی اگ ی بار دیگ جلو چشمم ببینمت.... با خوردن زنگ حرفش قطع شد و چاقو رو از رو گردنم برداشت و رفت چن دیقه همون جا شک زده موندم و یهو ب خودم اومدم سریع پا شدم و رفتم دستشویی و خودمو مرتب کردم وای اون پسر عوضی با اون سیلی ک زد صورتمو کبود کرد همین جور ب صورتم ت آینه نگاه میکردم ک یهو گردنم بد جور سوخت ی نگاه بهش کردم وای گردنم پر خون شده هول کردم نمیدونستم چی کار کنم سعی کردم بشورمش و وقتی خونشو پاک کردم از ت کیفم ی پارچه برداشتم و باهاش گردنمو بستم یکم بهتر شد خواستم برم از دستشویی بیرون ک ساق پام درد گرفت ی نگاه بهش انداختم ک دیدم ی کبودیه کوچیکه و جدی نیس و آروم ب سمت کلاس راه افتادم تقریبا 5 دیقه از شروع کلاس گذشته بود و از شانس خوبم معلم هنوز نیومده بود رفتم و نشستم رو صندلی ک حدس بزن کی پشت سریم بود
۶.۵k
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.