پارت سه
پارت سه
.
عشق پنهان
.
*ا.ت* نه شما کی باشید؟
*اون دختر * من بچه صاحب مدرسه ام و میتونم همین الان دستور بدم بابام اخراجت کنه (با اعصبانیت و یکم داد)
(از زبان ا. ت)
بدون اینکه اینه چیزی بگم پاشدم وسایلمو برداشتم و رفتم از درون داشتم منفجر میشدم دلم میخواست بشورمش بزارمش کنار... ولی میدونم اگه از مدرسه اخراج بشم مامانم خیلی ناراحت میشه .
(پرش زمانی به زنگ تفریح 2 )
*ا.ت* رفتم تو حیات مدرسه داشتم ضعف میکردم اخه هیچی نیاورده بودم 😫
رفتم تو کلاس احساس کردم یچیزی زیر پامه اون دختره با دوستاش داشتن بهم میخندیدن دستمو بردم ببینم چیه که فهمیدم ادامس بهم چسپیده قطعا کار خودشه بغض گلومو گرفت میخواستم گریه کنم بدو بدو رفتم تو دستشویی 😢
.
عشق پنهان
.
*ا.ت* نه شما کی باشید؟
*اون دختر * من بچه صاحب مدرسه ام و میتونم همین الان دستور بدم بابام اخراجت کنه (با اعصبانیت و یکم داد)
(از زبان ا. ت)
بدون اینکه اینه چیزی بگم پاشدم وسایلمو برداشتم و رفتم از درون داشتم منفجر میشدم دلم میخواست بشورمش بزارمش کنار... ولی میدونم اگه از مدرسه اخراج بشم مامانم خیلی ناراحت میشه .
(پرش زمانی به زنگ تفریح 2 )
*ا.ت* رفتم تو حیات مدرسه داشتم ضعف میکردم اخه هیچی نیاورده بودم 😫
رفتم تو کلاس احساس کردم یچیزی زیر پامه اون دختره با دوستاش داشتن بهم میخندیدن دستمو بردم ببینم چیه که فهمیدم ادامس بهم چسپیده قطعا کار خودشه بغض گلومو گرفت میخواستم گریه کنم بدو بدو رفتم تو دستشویی 😢
۳۶۳
۰۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.