از دشمن تا معشوق پارت 3
سلامی دوباره ..آم فردا متاسفانه پارت جدید نداریم بجاش امروز دوتا پارت گذاشتم .اسلاید دوم هم لباس ا/ت تو خوابگاه هست .ولی یه چیزی داشته گفتم چنتا پارت بدون شرط ولی ..نمی شه لایک کنی ؟؟حالا به هر حال ...روز عشق ایران باستان هم مبارک ..ممنون میشم نظرت رو بهم بگی یا لایک کنی .
(مراسم تموم شد و به طرف خوابگاه اسلایدرین ها رفتن )
*ا/ت ویو
بلاخره امروز تموم شد .کاش میشد توی گروه گریفندور با برادر هری بودم ...ولی اشکالی نداره.اون متیو ...به نظر ادم بدی میاد ولی...ولی ...ولی چی ا/ت یادت نره برادر هری چی گفت اون بده نباید روش کلاس بزنی*
*متیو ویو
خدایا چرا آخه از بین این همه دختر به اون بلک گندزاده جذب شدم از اون بد تر اگه اون دراکو از ا/ت خوشش بیاید باید چی کار کنم ...خدایا ا/ت رو می خوام ...می خوامش*
(متیو همینطور که با خودش فکر میکنه . عصبی میشه و طرف شیشه ای کنارش رو میشگونه .ا/ت توی همین لحظه که میگه شده و از خوابگاه به سلام اجتماع میاد کنید رو میبینه که دستش داره خ*ن میاد .سریع میدوعه طرف)
ا/ت =هعی ...حالت خوبه؟
متیو =اره ..خوبم
ا/ت =خوب به نظر نمیاد.صبر کن الان برمیگردم
*ا/ت ویو
متیو رو دیدم دستش زخمی شده بود باید کمکش میکردم جعبه کمک های اولیه ای که با خودم آورده بودم رو از ساکم بیرون آوردن و برگشتم پیش متیو*
ا/ت = اینجا. بشین بزار تا برات ببندمش
(متیو میشینه)
*متیو ویو
ا/ت داشت کمکم میکرد توی این حالت بیشتر خواستنیه .اون دستم رو باند پیچی کرد و نگران نگاهم کرد*
ا/ت =فردا حتما به درمانگاه برو باشه ؟
متیو =اه...ممنون ..فکر نکنم دیگه نیازی باشه
مریض شدن هم خوبه اگه تو پرستارم باشی
(ا/ت کمی سرخ شد و خجالت کشید)
(مراسم تموم شد و به طرف خوابگاه اسلایدرین ها رفتن )
*ا/ت ویو
بلاخره امروز تموم شد .کاش میشد توی گروه گریفندور با برادر هری بودم ...ولی اشکالی نداره.اون متیو ...به نظر ادم بدی میاد ولی...ولی ...ولی چی ا/ت یادت نره برادر هری چی گفت اون بده نباید روش کلاس بزنی*
*متیو ویو
خدایا چرا آخه از بین این همه دختر به اون بلک گندزاده جذب شدم از اون بد تر اگه اون دراکو از ا/ت خوشش بیاید باید چی کار کنم ...خدایا ا/ت رو می خوام ...می خوامش*
(متیو همینطور که با خودش فکر میکنه . عصبی میشه و طرف شیشه ای کنارش رو میشگونه .ا/ت توی همین لحظه که میگه شده و از خوابگاه به سلام اجتماع میاد کنید رو میبینه که دستش داره خ*ن میاد .سریع میدوعه طرف)
ا/ت =هعی ...حالت خوبه؟
متیو =اره ..خوبم
ا/ت =خوب به نظر نمیاد.صبر کن الان برمیگردم
*ا/ت ویو
متیو رو دیدم دستش زخمی شده بود باید کمکش میکردم جعبه کمک های اولیه ای که با خودم آورده بودم رو از ساکم بیرون آوردن و برگشتم پیش متیو*
ا/ت = اینجا. بشین بزار تا برات ببندمش
(متیو میشینه)
*متیو ویو
ا/ت داشت کمکم میکرد توی این حالت بیشتر خواستنیه .اون دستم رو باند پیچی کرد و نگران نگاهم کرد*
ا/ت =فردا حتما به درمانگاه برو باشه ؟
متیو =اه...ممنون ..فکر نکنم دیگه نیازی باشه
مریض شدن هم خوبه اگه تو پرستارم باشی
(ا/ت کمی سرخ شد و خجالت کشید)
۱۴.۰k
۰۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.