مرگ تا عشق پارت ۱۲
این جمله را که گفتم بغض ات شکست گریه میکرد.
به اجوما گفتم بده از اتاق بیرون.
اجوما از اتاق رفت بیرون .
ات توی بغل خودم کشیدم بهش گفتم آروم باش از کوره در رفتم نمیخواستم روز اولی که میای اینجا همچین رفتاری داشته باشم .
حالا هم آروم باش ساعت ۱۰:۳۰ از اجوما ذرات بگیر بخور .
ات:ب..بخشید ارباب
از نظر ات :از رفتاری که الان با من داشت شوکه شدم .
یکدفعه در با شتاب باز شد و یه دختر توی چهار چوب در بود.
کوک من را ول کرد و به طرف اون رفت و بغلش کرد .
کوک بهش سلام کرد و یه بغل گرم بهش داد .
نمیدونم چرا حس خوبی به دختره نداشتم .
این:ددی این هرزه کیه برا بیخواب شدنتونه.
گوشای کوک سرخ شده بود نمیدونم چرا .
بعد کوک بهش گفت نه ایو من اینو از پرورشگاه آوردم از این به بعد اینجا زندگی میکنه .
پس ایو اینه.
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
توی وانشات اشتباه تایپی هست جاهایی که نوشته (این) یعنی (ایو) که خود صفحه کلید عوضش میکرد .
به اجوما گفتم بده از اتاق بیرون.
اجوما از اتاق رفت بیرون .
ات توی بغل خودم کشیدم بهش گفتم آروم باش از کوره در رفتم نمیخواستم روز اولی که میای اینجا همچین رفتاری داشته باشم .
حالا هم آروم باش ساعت ۱۰:۳۰ از اجوما ذرات بگیر بخور .
ات:ب..بخشید ارباب
از نظر ات :از رفتاری که الان با من داشت شوکه شدم .
یکدفعه در با شتاب باز شد و یه دختر توی چهار چوب در بود.
کوک من را ول کرد و به طرف اون رفت و بغلش کرد .
کوک بهش سلام کرد و یه بغل گرم بهش داد .
نمیدونم چرا حس خوبی به دختره نداشتم .
این:ددی این هرزه کیه برا بیخواب شدنتونه.
گوشای کوک سرخ شده بود نمیدونم چرا .
بعد کوک بهش گفت نه ایو من اینو از پرورشگاه آوردم از این به بعد اینجا زندگی میکنه .
پس ایو اینه.
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
توی وانشات اشتباه تایپی هست جاهایی که نوشته (این) یعنی (ایو) که خود صفحه کلید عوضش میکرد .
۳۰.۵k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.