پارت ۱۲
پارت ۱۲
ا. ت ویو
با صدای بابام از خواب بلند شدم داشت درباره ی تحصیلاتم صحبت میکرد کا شنیدم چییییی میخواد منو بفرسته خارج از کشور نههه نباید این اتفاق بیوفته من نمیتونم از تهیونگ دور بمونم
رفتم پایین
علامت بابای ات%
+بابا داری درباره ی چی صحبت میکنی؟
%میخوام برای ادامه تحصیلیت بفرستمت خارج
+چیی بابا اصلا از من پرسیدی من چه چیزی میخوام من نمی خوام برم خارج
سریع رفتم بالا وسایلمو جمع کردم از خونه زدم بیرون
میخواستم به تهیونگ زنگ بزنم که اتفاق دیشب یادم اومد
اما به جای اینکه زنگ بزنم رفتم خونشون
(دینگ دینگ صدای در😁)
یکی از بادیگارد ها اومد گفتم میخوام تهیونگ رو ببینم درو برام باز کردن
-ا..ات تو اینجا چیکار میکنی؟
+هق تهیونگاا هق
-چی شده؟ (با نگرانی)
+بابام هق میخواد منو هق برای تحصیلات بفرسته خارج هق
بعد از اینکه این حرفو زدم چشمام سیاهی رفت و افتادم زمین دیگه نفهمیدم چی شد
تهیونگ ویو
ات بیهوش شد منم سریم بردم بالا بردم تو اتاقم گذاشتمش رو تخت..
خب دیگه یکم دیر این پارتو گذاشتم ببخشید حییحح😁🙂❤
لطفا حمایت کنید❤
لایک و فالو
پلیییزز ❤❤🙂🙂
ا. ت ویو
با صدای بابام از خواب بلند شدم داشت درباره ی تحصیلاتم صحبت میکرد کا شنیدم چییییی میخواد منو بفرسته خارج از کشور نههه نباید این اتفاق بیوفته من نمیتونم از تهیونگ دور بمونم
رفتم پایین
علامت بابای ات%
+بابا داری درباره ی چی صحبت میکنی؟
%میخوام برای ادامه تحصیلیت بفرستمت خارج
+چیی بابا اصلا از من پرسیدی من چه چیزی میخوام من نمی خوام برم خارج
سریع رفتم بالا وسایلمو جمع کردم از خونه زدم بیرون
میخواستم به تهیونگ زنگ بزنم که اتفاق دیشب یادم اومد
اما به جای اینکه زنگ بزنم رفتم خونشون
(دینگ دینگ صدای در😁)
یکی از بادیگارد ها اومد گفتم میخوام تهیونگ رو ببینم درو برام باز کردن
-ا..ات تو اینجا چیکار میکنی؟
+هق تهیونگاا هق
-چی شده؟ (با نگرانی)
+بابام هق میخواد منو هق برای تحصیلات بفرسته خارج هق
بعد از اینکه این حرفو زدم چشمام سیاهی رفت و افتادم زمین دیگه نفهمیدم چی شد
تهیونگ ویو
ات بیهوش شد منم سریم بردم بالا بردم تو اتاقم گذاشتمش رو تخت..
خب دیگه یکم دیر این پارتو گذاشتم ببخشید حییحح😁🙂❤
لطفا حمایت کنید❤
لایک و فالو
پلیییزز ❤❤🙂🙂
۵.۲k
۱۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.