طلسم شده پارت(۱۶)
گوشیو برداشتم به جیمین پیام دادم
و همه چیو واسش توضیح دادم
بعد هم گوشیو گذاشتم کنار و روی تخت دراز کشیدم
کف دستام هنوز سوزش داش
داشتم به اتفاقاتی که امروز افتاده بود فک میکردم که صدای
زنگ گوشیمو شنیدم
فک کردم جیمینه ولی جیمین نبود جونگکوک بود
خجالت میکشیدم باهاش حرف بزنم
با تردید گوشیو جواب دادم
_الو
¥ا/ت همین الان از عمارت بیا بیرون همین الان (با داد )
_چیه چیشده ؟
¥لطفا همین الان بیا بیرون
*ویو ا/ت *
از حرف هایی که زد ترسیده بودم
نمیدونستم چیشده
رفتم سمت در اتاقم
در رو بازکردم و بیرون رو نگا کردم
از بیرون پنجره ها شعله های آتیش معلوم بود
از طبقه بالا هم صدا های ترسناک و عجیبی میومد
ترسیده بودم
سریع خودمو پله ها رسوندم
داشتم با سرعت از پله ها میومدم پایین
به سمت در خروجی دویدم
همینجوری که داشتم میدویدم
سقف داش ریزش میکرد
از توی عمارت اومدم بیرون
قلبم داش از تو سینه ام میزد بیرون
یه ماشین جلوی پام وایساد
¥سوار شو ا/ت .....زود باش
*سوار ماشین شدم
به پشت سرم که نگاه کردم
کل عمارت ریخت پایین
_اینجا چه ....خبره ؟؟؟؟
و همه چیو واسش توضیح دادم
بعد هم گوشیو گذاشتم کنار و روی تخت دراز کشیدم
کف دستام هنوز سوزش داش
داشتم به اتفاقاتی که امروز افتاده بود فک میکردم که صدای
زنگ گوشیمو شنیدم
فک کردم جیمینه ولی جیمین نبود جونگکوک بود
خجالت میکشیدم باهاش حرف بزنم
با تردید گوشیو جواب دادم
_الو
¥ا/ت همین الان از عمارت بیا بیرون همین الان (با داد )
_چیه چیشده ؟
¥لطفا همین الان بیا بیرون
*ویو ا/ت *
از حرف هایی که زد ترسیده بودم
نمیدونستم چیشده
رفتم سمت در اتاقم
در رو بازکردم و بیرون رو نگا کردم
از بیرون پنجره ها شعله های آتیش معلوم بود
از طبقه بالا هم صدا های ترسناک و عجیبی میومد
ترسیده بودم
سریع خودمو پله ها رسوندم
داشتم با سرعت از پله ها میومدم پایین
به سمت در خروجی دویدم
همینجوری که داشتم میدویدم
سقف داش ریزش میکرد
از توی عمارت اومدم بیرون
قلبم داش از تو سینه ام میزد بیرون
یه ماشین جلوی پام وایساد
¥سوار شو ا/ت .....زود باش
*سوار ماشین شدم
به پشت سرم که نگاه کردم
کل عمارت ریخت پایین
_اینجا چه ....خبره ؟؟؟؟
۳.۷k
۲۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.