بین خودمان بماند...
بین خودمان بماند...
اگر از رفتن ها،نیامدن ها ونبودن هایش بگذریم،
مرد موجودیست لعنتی و دوست داشتنی....
از نگاه، سکوت، غم، غرور، لبخند و چه و چه اش که نگو دست هایش...
به دست هایش که برسی کارت تمام است،
خوب نگاهشان کن ببین چگونه دنیا را در خود جای می دهند،
گاه با نوازشی تو را به خواب می برند و گاه به بیداری،
چقدر دوست داشتنی اند زمانی که شعر می شوند،
عشق است در خیابانی شلوغ شالت را مرتب کنند،
دیوانه ات می کنند زمانی که روی تنت آهسته راه می روند،
به دستشان پی میبری روزی که موهایت را جمع کنند،
تا به حال دستت در دستش در جیب بارانی اش جا مانده؟؟؟
وااای محشره.....
اگر از رفتن ها،نیامدن ها ونبودن هایش بگذریم،
مرد موجودیست لعنتی و دوست داشتنی....
از نگاه، سکوت، غم، غرور، لبخند و چه و چه اش که نگو دست هایش...
به دست هایش که برسی کارت تمام است،
خوب نگاهشان کن ببین چگونه دنیا را در خود جای می دهند،
گاه با نوازشی تو را به خواب می برند و گاه به بیداری،
چقدر دوست داشتنی اند زمانی که شعر می شوند،
عشق است در خیابانی شلوغ شالت را مرتب کنند،
دیوانه ات می کنند زمانی که روی تنت آهسته راه می روند،
به دستشان پی میبری روزی که موهایت را جمع کنند،
تا به حال دستت در دستش در جیب بارانی اش جا مانده؟؟؟
وااای محشره.....
۱۰.۸k
۰۷ دی ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.