دوست پسر جذاب من ادامه part 3
یونا : خب مثلا ما اونجا باید حجاب داشته باشیم اجباری ولی اینجا نیست ازادیم اونجا جاهای دیدنی زیادی داره نمیگم اینجا نداره ها ولی خب به هر حال فرق داره مثلا تخت جمشید و بیستون و ..... غذا های اونجا اغلب با برنجه و تقریبا هر روز برنج میهوری جز بعضی موقع تازه ی غذایی هم که خیلی دوست دارم اسمش قورمه سبزیه خیلی خوشمزه س و ..... (این بحث ادامه پیدا می کند)
یونکی : اوه که اینطور
یونا : همینطور باهم حرف زدیم در مورد موضوع های مختلف تا یونکی غذا رو اورد
یونکی : خب بیا شوع کنیم اومیدوارم خوشت بیاد
یونا : (ی تیکه گذاشتم تو دهنم) عالیههههههه من تا حالا هیچ غدایی به این خوشمزگی نخوردم دستپختت حرف نداره البته تا حالا غذای کره ای جز اینی که الان تو پختی نخوردم ولی این عالیهههه فکر کنم از الان غذای مورد علاقمه
یونکی : تازه با الکل نخوردی با اون عالیههه
یونا : ما تو ایران الکل نداریم برا همین فکر کنم اگه بوخرم فوری مست کنم بیوفتم ی گوشه
یونکی : اه چه بد هیف شد
یونا : اشکال نداره بدون الکلم عالیه قول میدم ی روز برت غذای ایرانی درست کنم جناب مین
یونکی : یونکی صدام کن الان دیگه هم دیگه رو میشناسیم کلی با هم حرف زدیم و اشنا شدیم و اینکه قولت رو یادت نره ها من دلم غذای ایرانی میخواد عاشق امتحان کردن غذا های جدیدم
یونا : باشه قول دادم دیگه برا درس میکنم فعلا برم بخوابیم من خستمه فردا هم باید بریم دانشگاه قبلش هم پیش مدیر تا به مشکل خونه رسیدگی کنه
یونکی : موافقم منم خستمه
یونا : رفتیم کار های مربوطه رو انجام دادیم و خوابیدیم من رو تخت پایین خوابیدم چون ترس از ارتفاع دارم
....................
فردا صبح : ......
..........................................................................
خب اینم پارت ۳ لایک و کامنت فراموش نشه
یونکی : اوه که اینطور
یونا : همینطور باهم حرف زدیم در مورد موضوع های مختلف تا یونکی غذا رو اورد
یونکی : خب بیا شوع کنیم اومیدوارم خوشت بیاد
یونا : (ی تیکه گذاشتم تو دهنم) عالیههههههه من تا حالا هیچ غدایی به این خوشمزگی نخوردم دستپختت حرف نداره البته تا حالا غذای کره ای جز اینی که الان تو پختی نخوردم ولی این عالیهههه فکر کنم از الان غذای مورد علاقمه
یونکی : تازه با الکل نخوردی با اون عالیههه
یونا : ما تو ایران الکل نداریم برا همین فکر کنم اگه بوخرم فوری مست کنم بیوفتم ی گوشه
یونکی : اه چه بد هیف شد
یونا : اشکال نداره بدون الکلم عالیه قول میدم ی روز برت غذای ایرانی درست کنم جناب مین
یونکی : یونکی صدام کن الان دیگه هم دیگه رو میشناسیم کلی با هم حرف زدیم و اشنا شدیم و اینکه قولت رو یادت نره ها من دلم غذای ایرانی میخواد عاشق امتحان کردن غذا های جدیدم
یونا : باشه قول دادم دیگه برا درس میکنم فعلا برم بخوابیم من خستمه فردا هم باید بریم دانشگاه قبلش هم پیش مدیر تا به مشکل خونه رسیدگی کنه
یونکی : موافقم منم خستمه
یونا : رفتیم کار های مربوطه رو انجام دادیم و خوابیدیم من رو تخت پایین خوابیدم چون ترس از ارتفاع دارم
....................
فردا صبح : ......
..........................................................................
خب اینم پارت ۳ لایک و کامنت فراموش نشه
۴.۷k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.