Part 42
Part 42
سویا ویو
اومد طرفم و بدون هیچ حرفی یه فلش با یه نامه روی میز گذاشت و رفت خواستم باهاش حرف بزنم ولی جوابم رو نداد و بدون هیچ حرفی رفت نامه رو بر داشتم و بازش کردم از طرف خودش بود یونگی
*سویا یه عزیزم سلام این نامه رو برای تو مینویسم من این یک هفته که نبودم خیلی دل تنگت شدم ولی نمیتونستم باهات رو به رو بشم و بهت بگم چون احتمال زیاد میدم که باور نکنی ولی من...من مادرت رو نکشتم کار من نیست من چطور میتونم کسی که مثل مادرم بود رو بکشم کسی که دوستش داشتم به اندازه مادرم ولی همه فکر میکنن کار من بود اون فلشی که کای آورد مدرکی هست که نشون میده من مادرت رو نکشتم میدونم...میدونم شاید البته شاید که نه قطعا اون مدرک حالت رو خراب میکنه چون توی اون مدرک نشون میده کی مادرت رو کشته شاید الان برات سوال باشه که چرا به تهیونگ و کوک و یونا نشون ندادم چون که اونا اصلا به حرف من گوش نمیکردن انتقام و خون کورشون کرده بود و اصلا به حرفم گوش ندادن و این که باید بگم من از اول میدونستم که تو کیم سویا دختر کیم میلن هستی و میدونستم که چرا اومدی ولی دوست داشتم خودت بهم بگی و ازم بپرسی همیشه منتظر بودم ولی جلو نیومدی باید بگم که من واقعا دوست ندارم من عاشقتم سویا من اومدم بیرون و نامه نوشتم چون گفتم شاید تو هم مثل خواهر و برادرات به حرفم گوش نمیدی امید وارم که باور کنی عاشقتم.... یونگی...*
سویاویو
اشکام بند نمیومد و بلند بلند گریه میکردم میدونستم یونگی چرا فکر کردی من مثل خواهر و برادرامم یونگی شی منم عاشقتم چرا نیستی خدااااا..فلش تویه دستم بود جرعت پخشش رو نداشتم چون میترسیدم چیزی ببینم که دوست نداشته باشم ببینم ولی بعد چند ساعت خودمو آماده کردم تمام جرعتم رو جمع کردم و فلش رو به کامپیوتر شرکت وصل کردم توش یه ویدیو بود جرعت باز کردنش رو نداشتم و میترسیدم به سختی نفس میکشیدم و حالم خیلی بد بور ولی بعد از یک مدت دستم رو حرکت دادم و ودیو رو پلی کردم..
....
ادامه دارد...
سویا ویو
اومد طرفم و بدون هیچ حرفی یه فلش با یه نامه روی میز گذاشت و رفت خواستم باهاش حرف بزنم ولی جوابم رو نداد و بدون هیچ حرفی رفت نامه رو بر داشتم و بازش کردم از طرف خودش بود یونگی
*سویا یه عزیزم سلام این نامه رو برای تو مینویسم من این یک هفته که نبودم خیلی دل تنگت شدم ولی نمیتونستم باهات رو به رو بشم و بهت بگم چون احتمال زیاد میدم که باور نکنی ولی من...من مادرت رو نکشتم کار من نیست من چطور میتونم کسی که مثل مادرم بود رو بکشم کسی که دوستش داشتم به اندازه مادرم ولی همه فکر میکنن کار من بود اون فلشی که کای آورد مدرکی هست که نشون میده من مادرت رو نکشتم میدونم...میدونم شاید البته شاید که نه قطعا اون مدرک حالت رو خراب میکنه چون توی اون مدرک نشون میده کی مادرت رو کشته شاید الان برات سوال باشه که چرا به تهیونگ و کوک و یونا نشون ندادم چون که اونا اصلا به حرف من گوش نمیکردن انتقام و خون کورشون کرده بود و اصلا به حرفم گوش ندادن و این که باید بگم من از اول میدونستم که تو کیم سویا دختر کیم میلن هستی و میدونستم که چرا اومدی ولی دوست داشتم خودت بهم بگی و ازم بپرسی همیشه منتظر بودم ولی جلو نیومدی باید بگم که من واقعا دوست ندارم من عاشقتم سویا من اومدم بیرون و نامه نوشتم چون گفتم شاید تو هم مثل خواهر و برادرات به حرفم گوش نمیدی امید وارم که باور کنی عاشقتم.... یونگی...*
سویاویو
اشکام بند نمیومد و بلند بلند گریه میکردم میدونستم یونگی چرا فکر کردی من مثل خواهر و برادرامم یونگی شی منم عاشقتم چرا نیستی خدااااا..فلش تویه دستم بود جرعت پخشش رو نداشتم چون میترسیدم چیزی ببینم که دوست نداشته باشم ببینم ولی بعد چند ساعت خودمو آماده کردم تمام جرعتم رو جمع کردم و فلش رو به کامپیوتر شرکت وصل کردم توش یه ویدیو بود جرعت باز کردنش رو نداشتم و میترسیدم به سختی نفس میکشیدم و حالم خیلی بد بور ولی بعد از یک مدت دستم رو حرکت دادم و ودیو رو پلی کردم..
....
ادامه دارد...
۲.۳k
۱۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.