P2
دختر اروم پرسید:اون برای چیه؟
مرد دختر رو دراز کرد و گفت:دوست داری دوباره باهم یه کاری کنیم؟
دختر که خیلی خوشش اومده بود با ذوق گفت:اره!
جئون دستش رو به شLوار دختر زد:اجازه دارم؟
دختر آروم گفت:اره!
مرد شLوار دختر رو بیرون آورد نمیتونست چیزی ک میبینه رو باور کنه!خیلی زیبا بود!
دستش رو بین پاهاش برد
عاشق اون داغی بود!
ماژیک رو آورد و داخل دختر قرار داد
دختر اخی بلند کشید
جئون:هیش کوچولو
مرد ماژیک رو کمی تکون داد
دختر که حسابی خوشش اومده بود چشماش رو بست و لذت میبرد
دختر خیلی اون حس رو دوست داشت
وقتش بود دختر چشماش رو محکم به هم فشار داد
مرد سریع ماژیک رو بیرون کشید
دختر چشماش رو باز کرد و گفت:چی؟
جئون:اگه بهم یه قولی بدی دوباره و دوباره و دوباره…برات انجامش میدم
دختر گفت:باشه چه قولی؟
جئون:به هیچکس درمورد اتفاقات امروز حتی یک کلمه هم نمیگیم؟باشه؟
ا.ت:باشه قول میدم
جئون:هرموقع دوست داشتی بیا!من اینجام
دختر قبول کرد
دوباره دراز کشید ولی مرد این دفعه
به جای ماژیک از انگشتاش استفاده کرد خیلی خوش میگذشت بهشون
بعد از گذشت چند دقیقه کارشون به اتمام رسید
مرد ادامه داد:خوشگلم!قولمون چی بود؟
ا.ت:قرار شد من از اتفاقات بینمون به کسی چیزی نگم
اگه به کسی نگم قول میدی دوباره بهم از اون ابنباته بدی؟
جئون:هرموقع که خواستی میتونی بیای پیشم و بهت بدم
دختر دستش رو به پایینش زد:چرا من ندارم؟
مرد خندید و گفت:اون فقط برای بزرگتراست
ا.ت:منم بزرگ شم میتونم از اینا داشته باشم؟
جئون:نه!این فقط برای مرد هاست
ا.ت:میشه من فردا دوباره بیام؟
جئون:همیشه بیا
دختر گفت:من باید برم
قبل از اینکه بره
به سمت مرد برگشت میخواست بوsه آرومی رو گونش بزار ولی بهش نرسید و اون بوsه نصیب گرdن مرد شد
و بعد سریع خارج شد
مرد لحظه ای خندید
نگاه به ساعتش کرد
قرارش داشت دیر میشد!
__________
پارت بعد
7 لایک
5 کامنت🫶🏻
مرد دختر رو دراز کرد و گفت:دوست داری دوباره باهم یه کاری کنیم؟
دختر که خیلی خوشش اومده بود با ذوق گفت:اره!
جئون دستش رو به شLوار دختر زد:اجازه دارم؟
دختر آروم گفت:اره!
مرد شLوار دختر رو بیرون آورد نمیتونست چیزی ک میبینه رو باور کنه!خیلی زیبا بود!
دستش رو بین پاهاش برد
عاشق اون داغی بود!
ماژیک رو آورد و داخل دختر قرار داد
دختر اخی بلند کشید
جئون:هیش کوچولو
مرد ماژیک رو کمی تکون داد
دختر که حسابی خوشش اومده بود چشماش رو بست و لذت میبرد
دختر خیلی اون حس رو دوست داشت
وقتش بود دختر چشماش رو محکم به هم فشار داد
مرد سریع ماژیک رو بیرون کشید
دختر چشماش رو باز کرد و گفت:چی؟
جئون:اگه بهم یه قولی بدی دوباره و دوباره و دوباره…برات انجامش میدم
دختر گفت:باشه چه قولی؟
جئون:به هیچکس درمورد اتفاقات امروز حتی یک کلمه هم نمیگیم؟باشه؟
ا.ت:باشه قول میدم
جئون:هرموقع دوست داشتی بیا!من اینجام
دختر قبول کرد
دوباره دراز کشید ولی مرد این دفعه
به جای ماژیک از انگشتاش استفاده کرد خیلی خوش میگذشت بهشون
بعد از گذشت چند دقیقه کارشون به اتمام رسید
مرد ادامه داد:خوشگلم!قولمون چی بود؟
ا.ت:قرار شد من از اتفاقات بینمون به کسی چیزی نگم
اگه به کسی نگم قول میدی دوباره بهم از اون ابنباته بدی؟
جئون:هرموقع که خواستی میتونی بیای پیشم و بهت بدم
دختر دستش رو به پایینش زد:چرا من ندارم؟
مرد خندید و گفت:اون فقط برای بزرگتراست
ا.ت:منم بزرگ شم میتونم از اینا داشته باشم؟
جئون:نه!این فقط برای مرد هاست
ا.ت:میشه من فردا دوباره بیام؟
جئون:همیشه بیا
دختر گفت:من باید برم
قبل از اینکه بره
به سمت مرد برگشت میخواست بوsه آرومی رو گونش بزار ولی بهش نرسید و اون بوsه نصیب گرdن مرد شد
و بعد سریع خارج شد
مرد لحظه ای خندید
نگاه به ساعتش کرد
قرارش داشت دیر میشد!
__________
پارت بعد
7 لایک
5 کامنت🫶🏻
۴.۱k
۲۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.