مافیای خوش اخلاق
پارت ۲
ویوا/ت
وقتی چشمامو باز کردم نمیتونستم جایی رو ببینم چون نوری نبود و همه جا تاریک بود کفشام تو پاهام نبود یعنی کجان واقعا خیلی گرون قیمت بودن بعدش به خودم اومدم دیدم واقعا سردمه و صدای حشرات هر لحظه حالم رو بهم میزد یعنی الان ساعت چنده نمیتونستم پاشم یهو در با شدت خیلی زیادی پاز شد نفهمیدم کیه چون هوای اتاق بشدت تاریک بود ولی یکی گفت،ناشناس:اووو لیدی بدن خوش فرمی داری که همرو به سمت خودش میکشونه اوممممم یعنی طعم بدنت چجوریه؟هااا؟
از ترسم هیچ چی نمیتونستم بگم لکنت گرفته بودم که با همون لکنت گفتم:ت...تو...کی....هس...هستی؟ تو اصلا میدونی من کیم؟جمله آخرم رو با داد گفتم
ناشناس:اووو لیدی میبینم که زبون باز کردی
ا/ت:به من نگو لیدی حداقل چراغونی بزن ببینم کدوم گوریم و تو کدوم اوسکلی هستی؟ نمیدونم چی شده بود ولی شجاعت خاصی پیدا کرده بودم
ناشناس:خوب باشه اسمت ا/ت ساست نه؟چراغو زد
وقتی چراغو زد اولش نتونستم چیزی ببینم ولی بعدش که واضح شد با صورت پسر جوونی روبه رو شدم صورتش واقعا پرستیدنی و جذاب بود انقد که نمیتونستم از صورتش چشمم رو بردارم
ناشناس:خوب دید زدنت تموم شد میخوام کار هامو انجام بدم
ا/ت :من دید نمیزدم،چ...چه...کاری؟
ناشناس:خوب فک میکنی چه کاری؟هوممم؟
ا/ت:م..م...ن..من..نمیدونم
ناشناس:تو منو میشناسی دیگه درسته؟
ویوا/ت
وقتی چشمامو باز کردم نمیتونستم جایی رو ببینم چون نوری نبود و همه جا تاریک بود کفشام تو پاهام نبود یعنی کجان واقعا خیلی گرون قیمت بودن بعدش به خودم اومدم دیدم واقعا سردمه و صدای حشرات هر لحظه حالم رو بهم میزد یعنی الان ساعت چنده نمیتونستم پاشم یهو در با شدت خیلی زیادی پاز شد نفهمیدم کیه چون هوای اتاق بشدت تاریک بود ولی یکی گفت،ناشناس:اووو لیدی بدن خوش فرمی داری که همرو به سمت خودش میکشونه اوممممم یعنی طعم بدنت چجوریه؟هااا؟
از ترسم هیچ چی نمیتونستم بگم لکنت گرفته بودم که با همون لکنت گفتم:ت...تو...کی....هس...هستی؟ تو اصلا میدونی من کیم؟جمله آخرم رو با داد گفتم
ناشناس:اووو لیدی میبینم که زبون باز کردی
ا/ت:به من نگو لیدی حداقل چراغونی بزن ببینم کدوم گوریم و تو کدوم اوسکلی هستی؟ نمیدونم چی شده بود ولی شجاعت خاصی پیدا کرده بودم
ناشناس:خوب باشه اسمت ا/ت ساست نه؟چراغو زد
وقتی چراغو زد اولش نتونستم چیزی ببینم ولی بعدش که واضح شد با صورت پسر جوونی روبه رو شدم صورتش واقعا پرستیدنی و جذاب بود انقد که نمیتونستم از صورتش چشمم رو بردارم
ناشناس:خوب دید زدنت تموم شد میخوام کار هامو انجام بدم
ا/ت :من دید نمیزدم،چ...چه...کاری؟
ناشناس:خوب فک میکنی چه کاری؟هوممم؟
ا/ت:م..م...ن..من..نمیدونم
ناشناس:تو منو میشناسی دیگه درسته؟
۳.۶k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.