فیک عاشق بی نیاز
از زبان دیانا دوست خیلی خوب ا.ت
ا.ت حالش خوب نبود اما به هرحال خنده رو لباش بود
حالش رو درک میکردم اما سعی میکردم خودمو
یه جوری کنم که انگار چیزی از جال ا.ت نمیدونم
جین و نامجون توی اتاق با میلا و رسا دوستای دیگه ی ما
راجب ماموریت جانگکوک صحبت میکردن که سال بعدش برمیگشت.))
از زبان نویسنده
ا.ت بلند شد و رفت داخل اتاقش و درو قفل کرد .))
جونگکوک: ا.ت ا.ت کجایی کجایی اه کجا رفتی دنبالتم خبر خوش دارم خیلی خوبههههه
ا.ت: سریع بلند شدم که ببینم خبر خوبش چیه
جونگکوک:ا.ت تهیونگا از ماموریتش مرخصی گرفته و برای شام میاد خونه.
از زبان نویسنده
خلاصه پارت دو تا ۴۷ ساعت دیگر حاضره بای فور شما
🤭🥲 اشک شوق ا.ت رو ندیدید
ا.ت حالش خوب نبود اما به هرحال خنده رو لباش بود
حالش رو درک میکردم اما سعی میکردم خودمو
یه جوری کنم که انگار چیزی از جال ا.ت نمیدونم
جین و نامجون توی اتاق با میلا و رسا دوستای دیگه ی ما
راجب ماموریت جانگکوک صحبت میکردن که سال بعدش برمیگشت.))
از زبان نویسنده
ا.ت بلند شد و رفت داخل اتاقش و درو قفل کرد .))
جونگکوک: ا.ت ا.ت کجایی کجایی اه کجا رفتی دنبالتم خبر خوش دارم خیلی خوبههههه
ا.ت: سریع بلند شدم که ببینم خبر خوبش چیه
جونگکوک:ا.ت تهیونگا از ماموریتش مرخصی گرفته و برای شام میاد خونه.
از زبان نویسنده
خلاصه پارت دو تا ۴۷ ساعت دیگر حاضره بای فور شما
🤭🥲 اشک شوق ا.ت رو ندیدید
۲.۹k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.